*** خاطرات راديو آماتوري ***

تبلیغات

تبلیغات

موضوعات

موضوعات

جستجو

جستجو

پیوندهای روزانه

پیوندهای روزانه

لینک دوستان

لینک دوستان

صفحات جانبی

صفحات جانبی

امکانات جانبی

امکانات جانبی

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 278
بازدید دیروز : 1362
بازدید هفته : 1640
بازدید ماه : 24975
بازدید کل : 1879399
تعداد مطالب : 673
تعداد نظرات : 121
تعداد آنلاین : 1

حقایق تکان دهنده درباره ی ابرسلاح مغناطیسی Tesla و Sura

 

 منبع:

http://www.centralclubs.com/tesla-sura-t72776-48.html

 

Re: حقایق تکان دهنده درباره ی ابرسلاح مغناطیسی Tesla و Sura

توسط kamranrus » پنج شنبه 6 آبان 1389 19:48

ضمنتشکر از دوستان که با مطالبشون بار علمی تاپیک رو بالا بردند ، و حالاآخرین قسمت مقاله که بنده برای روشن شدن بیشتر ابعاد ماجرا ، تاکید بیشتریروی آزمایشهای تسلا کردم

"ترسناکتر از چیزی که ذهن بشر تابحال تصورش را کرده

با توجه به حوادث ذکر شده که دلایل غیرقابل انکار از دست داشتن سلاح های الکترومغناطیسی در به وجود آمدن آنها موجود است ، توصیفی که برژنف در سال 1975 از این سلاح که آنرا "ترسناکتر از چیزی که ذهن بشر تابحال تصورش را کرده" نامیده بود توصیف بسیار نزدیک به واقعیت و توجیه شده از این سلاح است ، حال نوعی "توازن وحشت" در دنیا وجود دارد .
اکنون و بعد از فروپاشی شوروی نیز هنوز خبرهایی هرچند کم رنگ از فعالیت تاسیسات الکترومغناطیسی روسیه مثل تاسیسات سورا و دیگر تاسیسات در سیبری و دست داشتن این تکنولوژی در حوادثی مثل طوفان چند سال پیش کاترینا در نیواورلان آمریکا بگوش میرسد

نیکولای تسلا پدر سلاحهای الکترومغناطیسی

متاسفانه ، تعداد بسیار کمی از آمریکایی های نسل جدید از دستاورد های عظیم مهندسی و علمی نیکولای تسلا مطلعند ، اما تلاشهای این دانشمند بزرگ در دوران سرمایه گذاری شرکتهای آمریکایی در فعالیتهایش بطور گسترده ای به ارتقا سطح زندگی و سطح تولید در آمریکا کمک کرد .

او پس از مهاجرت به آمریکا در کارخانه ی ادیسون در نیوجرسی و پس از آن با جورج وستینگ هاوس همکاری میکرد ، تسلا اصول میدان مغناطیسی چرخان را کشف کرد و در آنرا در ساخت موتور الکتریکی القایی بکار برد

در سال 1899 ، تسلا آزمایشگاه تحقیقاتی خود در کلورادو اسپرینگ را تاسیس کرد ، تسلا در آزمایشگاه خود روشی برای انتقال برق در فواصل طولانی بدون استفاده از سیمها ابداع کرد ، او توانست با استفاده از این تکنیک 200 لامپ رشته ای کربنی که در کل حدود 10 کیلووات برق مصرف میکردند را از فاصله ی 26 مایلی آزمایشگاهش و با استفاده از امواج الکترومغناطیسی روشن کند .

تسلا در سال 1900 توانست جی.پی مورگان از سرمایه داران مشهور آمریکا را راضی کند تا با سرمایه گذاری 150 هزار دلاری مورگان ، تسلا دستگاهی بسازد که بتواند فرستنده ی الکترومغناطیسی بسازد بسازد که به اروپا سیگنال های رادیویی بفرستد ، او این فرستنده را برج واردنکلیف نامید.

تسلا طی مقاله ای در سال 1903 تحت عنوان "مشکل روز افزون انرژی برای انسان" که در مجلات علمی آمریکا از جمله "مجله ی قرن" منتشر کرد از اختراع این روش و قصد خود برای انتقال رایگان انرژی الکتریکی بطور همزمان به تمام نقاط دنیا پرده برداشت ، همزمان مجله ی "رادیو الکترونیک" در مقاله ای با عنوان "12 میلیون ولت" به بررسی آزمایشات الکتریکی تسلا پرداخت ، اما جی.پی مورگان ، یکی از سرمایه داران اصلی آمریکایی و حامی مالی تسلا که بعد از این اظهارات او بلافاصله تمام حمایتهای مالی اش از تسلا را قطع کرد و با نفوذی که در وال استریت ، بازار آمریکا داشت (نفوذ مورگان در وال استریت به حدی بود که در آمریکا از وی به عنوان اختاپوس یاد میکردند) ، تمام سرمایه داران را از اختراعات تسلا ترساند و آنها را به عدم سرمایه گذاری در پروژه های تسلا سوق داد ، همزمان ادیسون نیز برای ترساندن سرمایه گذاران و افکار عمومی از اختراعات تسلا ، یک فیل را با استفاده از الکتریسیته کشت و فیلم آنرا در آمریکا منتشر کرد و اختراعات تسلا را خطرناک برای بشر دانست ، تمام حمایتهای مالی از تسلا قطع شد و پروژه ی برج الکتریکی 1 تریلیون واتی او در سال 1904 متوقف گردید

همزمان با این حوادث که در سال 1904 اتفاق میافتاد ، کمونیستهای روسیه که در حال مبارزه برای سرنگون کردن تزار بودند پیشرفتهای تسلا و عدم حمایت مالی آمریکایی ها از او بود ، کمونیستها بعد از بدست گرفتن قدرت در سال 1917 به دستیار تسلا نزدیک شدند و پس از مرگ نیکولای تسلا از او برای انتقال تمام طرحها و دستاورد های علمی تسلا استفاده کردند و بخصوص بعد از جنگ جهانی دوم و در زمان خروشچف به توسعه ی این سلاحها پرداختند . این اقدامات که توسط بعضی آمریکایی های نزدیک به تسلا مشاهده میشد و با واکنشهایی هم همراه بود

بطور مثال روزنامه ی نیویورک تایمز در شماره ی 28 ژوئن 1924 از اقدامات تحقیقاتی کمونیستها در زمینه ی سلاحهای هسته ای خبر میدهد و مینویسد :"خبرهای نشت کرده از حلقه های کمونیستی نزدیک به تروتسکی در مسکو حاکی از این است که شوروی با استفاده از دانشمندی بنام گراماچیکوف در حال توسعه ی سلاحهای مغناطیسی و استفاده ی آزمایشی آن روی هواپیماهای انگلیسی و آمریکایی در جریان جنگ داخلی شوروی بوده است"

هرچند آمریکایی ها نیز در سالهای دهه ی 70 و 80 و بعد و پس از مشاهده ی استفاده ی وسیع شوروی از تکنولوژی تسلا دست به اقداماتی برای توسعه این سلاحها زدند ، برای مثال مجله ی "رادیو و الکترونیک" طی مقاله ای در سال 1976 ، خبر از انجام آزمایشهای الکترومغناطیسی توسط آمریکایی ها دادند اما تحقیقات آمریکایی ها در مقایسه با شوروی که سالها وقت و هزینه صرف کرده بود ابتدایی و کوچک بود.

انفجار رودخانه ی تانگاسکا
در 30 ژوئن 1908 ، انفجار شدیدی که قدرت آن 15 مگاتن تن تی ان تی براورد شده در منطقه ی تانگاسکا در سیبری مرکزی اتفاق افتاد ، انفجار 500.000 درخت در منظقه را صاف کرد و تا شعاع 620 مایلی شنیده شد ، تا این روز منطقه هنوز از آن انفجار احیا نشده ، همه فکر میکردند یک شهاب سنگ 100 هزار پوندی باعث این انفجار بوده اما از کسانی که در منطقه بودند هیچ کس سقوط شهاب سنگ به این بزرگی را ندید و شاهدان در شهر تومسک در نزدیکی تانگاسکا گفتند صدای انفجار شدیدی شنیدند اما هیچ تکه سنگی را که در اثر انفجار پرتاب شده باشد ندیدند ، هنگامی که هیئت اعزامی در سال 1927 برای بررسی منطقه به آنجا رفتند هیچ اثری از برخورد شهاب سنگ یا تکه های شهاب سنگ در منطقه پیدا نکردند ، آنها حتی برای یافتن تکه های نیکل و آهن که اجزای تشکیل دهنده ی شهاب سنگ هستند ، زمین را کندند تا عمق 118 فوتی نیکل یا آهن نیافتند .

همزمان در بقیه نقاط دنیا نیز گزارشات عجیبی به گوش میرسید ، دو محقق بنام بکستر و آتکینز در مقاله ای تحت عنوان "آتشی که آمد" که در مجله ی تایمز منتشر شد ، درباره ی تغییرات ضعیف اما گسترده ای در شبکه ی مغناطیسی اطراف زمین در زمان انفجار تانگاسکا صحبت میکردند
در سوم جولای همان سال مجله ی نیویورک تایمز چاپ برلین نیز از مشاهدات برخی شهروندان آلمانی و اروپای شمالی از "اشعه های نورانی وسیع و ابرهای درخشان در آسمان در فاصله ی روزهای قبل از انفجار تانگاسکا" خبر داد

چندین سری تحقیق درباره ی این حادثه اتفاق افتاد و سرانجام علت رسمی این اتفاق اینگونه اعلام شد که تکه ی 100000 تنی از شهاب سنگ که بیشتر از یخ و خاک تشکیل شده بود با سرعت زیاد به اتمسفر زمین برخورد کرد ، ذوب شد و در نزدیکی زمین منفجر شد ، بدون اینکه گودالی یا اثری برجای بگذارد.
نیکولای تسلا سالها بعد و بطور تلویحی اذعان کرد که در آزمایشی که قبل از 1915 انجام داده بود بوسیله ی امواج رادیویی فرکانس پایین که از آزمایشگاهش در کلورادو باعث انفجار بزرگی گردید که با توجه به شواهدی ، منظور تسلا انفجار تانگاسکا بوده . دانشمندان امروز نیز توافق دارند که تسلا در آن زمان به تکنولوژی انتقال انرژی الکتریکی از طریق امواج رسیده بود .توجه داشته باشید که این اتفاق در 30 ژوئن 1908 افتاد !

او حتی در فوریه ی سال 1935 در توصیف اختراع فوق العاده اش به مجله ی آزادی گفت :" اختراع من احتیاج به نیروگاه قدرتمندی دارد ، اما هنگامی که مستقر شود میتواند همه چیز ، انسان و ماشین را تا شعاع 200 مایلی از بین میبرد"

این آزمایشهای تسلا میتوانند به شما ذهنیت درستی را درباره ی سلاحهایی که شوروی سالها درباره ی آن تحقیق و سرمایه گذاری میکرد ."
اصلاحیه متن : در زمان برژنف ، دانشمندان شوروی قدرت هر یک از دستگاهها را به 40 مگاوات افزایش دادند که به اشتباه نوشته شده بود قدرت کل دستگاهها به 40 مگاوات افزایش داده شده

 

در ده سال گذشته و بخصوص پس از زلزله ی هایئتی ، وجود سلاحی مخرب و ویرانگر بنام سلاح الکترومغناطیسی در حال علنی شدن در اذهان عمومی مردم جهان است ، اما تاریخچه ی تکان دهنده ی 100 ساله ی این سلاح نشان میدهد در پس پرده ی بسیاری از وقایع قرن بیستم ، سلاحی مخوف و ویرانگر با توانایی فوق العاده مخفی شده.

کلنل تام بردن ، تحلیلگر رزمایشهای نظامی ، دارای 26 سال تجربه در صنایع پدافند هوایی ، تاکتیکها و عملیاتهای نظامی و سیستمهای نظامی و دارای دو دکترای مهندسی اتمی و ریاضیات بوده و در مرکز تحقیقات پیشرفته در دپارتمان دفاع آمریکا ، مشغول کار بر روی سلاحهای لیزری پدافندی است

تام بردن که یکی از محققان پیشتاز در زمینه های پدیده های فراطبیعی بوده و کتابی تحت عنوان "مختصری بر اکسکالیبور" درباره ی این موضوع منتشر کرده ، در کتابی جنجالی بنام  Solutions to Tesla's Secrets and the Soviet Tesla Weapons ، پرده از حقایقی تکان دهنده درباره ی یکی از مخوفترین سلاحهای ساخت شوروی در دوران جنگ سرد برداشته

تام بردن در اثبات ادعاهایش در باره ی این سلاح ، اتفاقات آشکار و پنهان قرن بیستم در جهان را در بخشی از کتابش تحت عنوان "تاریخچه ی تکان دهنده ی حملات الکترومغناطیسی شوروی/روسیه علیه آمریکا" گواه حرف خود قرار میدهد :

"-اول ژانویه ی 1960 ، خروشچف ، رهبر اتحاد جماهیر شوروی در سخنرانی از توسعه ی نوعی سلاح جدید و مرگبار در شوروی خبر میدهند که قادر به برچیدن حیات از روی کره ی زمین است ، بدون شک منظور این اظهارات خروشچف که روزنامه ی نیویورک تایمز در شماره ی روز خود آنرا درج کرده ، سلاح تازه ساخت الکترومغناطیسی بوده ، پس میتوانیم به این نتیجه برسیم که روسها در سال 1960 در مرحله ی توسعه ی مهندسی سلاحهای الکترومغناطیسی بودند.
- 1 می 1960 ، پدافند هوایی شوروی ، هواپیمای جاسوسی یو-2 آمریکا به خلبانی فرانسیس گری پاورز را منهدم میکند که منجر به جنجال دیپلماتیک بین شوروی و آمریکا میشود ، اما نکته ی قابل توجه در این واقعه این است که شوروی در سال 1960 از مدل اولیه سامانه ی پدافندی اس-75 استفاده میکرد که ارتفاع عملیاتی موشکهای آن به ارتفاع پرواز یو-2 نمیرسید (درحالیکه گفته شده این پدافند در سال 1960 یو-2 را منهدم کرده) ، این درحالی استکه رادارها و هواپیماهای میگ-19 غیرمسلح شوروی مسیر و موقعیت هواپیمای آمریکایی را به دقت دنبال میکردند . پس چه چیزی باعث سقوط هواپیمای یو-2 و چندین فروند هواپیماهای میگ-19 شوروی در آن منطقه شده ؟

پاورز ، خلبان هواپیمای یو-2 پس از بازگشت به آمریکا طی یک تعویض اسرا گزارش میدهد که قبل از سقوط ، نوری خیره کننده در پشت هواپیمای او ایجاد شد و باقی ماند ، که نشانه ی واضحی از استفاده ی سلاح الکترومغناطیسی در آن منطقه بوده.نکته ی دیگر خسارات بسیار کم وارد به هواپیما بود بطوریکه روسها توانستند حتی دستگاههای جاسوسی هواپیما را پیدا کرده و عکسهای گرفته شده ی آنرا ظاهر کنند درحالیکه سرجنگی موشکهای اس-75 مجهز از نوع انفجاری شدید بود و در صورت اصابت نصف هواپیمای جاسوسی را منهدم میکرد .
- پاییز  1962 ، ابرسلاح الکترومغناطیسی پرقدرت در حال تکمیل شدن بود ، خروشچف که فکر میکرد این سلاح تا چند ماه آینده عملیاتی میگردد ، دست به یکی از خطرناکترین قمارهای دوران حکومت زد ، طی عملیاتی پیچیده و مخفیانه ، شوروی موشکهای برد متوسط اتمی و بمب افکنهای اتمی خود را در کوبا مستقر کرد که میتوانست در چشم به هم زدنی آمریکا را محو کند .


کندی ، رییس جمهور آمریکا که از ساخت سلاحهای الکترومغناطیسی خبر نداشت ، این اقدام خروشچف رو بلوف تلقی کرد ، در بهبوحه ی این تنش ، از وزارت دفاع شوروی خبر میرسد که روند ساخت سلاحهای الکترومغناطیسی با مشکلات فنی مواجه شده و دیرتر از زمان مقرر عملیاتی میشود ، این خبر استراتژی خروشچف را بکلی خراب کرد و خروشچف طی قراردادی محرمانه حاضر شد در ازای برچیده شدن موشکهای اتمی آمریکا از ترکیه و گرفتن تضمین از آمریکا برای حمله نکردن به کوبا ، سلاحهای اتمی خود را از کوبا خارج کند .

این اقدام خروشچف باعث سقوط نسبی موقعیت او در جهان کمونیستها شد و او میدانست که روزهای حکومت او بزودی به پایان میرسد مگر اینکه نمایشی شگفت انگیز از قدرت شوروی انجام دهد .

بلافاصله بعد از اینکه سلاح الکترومغناطیسی شوروی تکمیل و آماده ی استفاده شد ، خروشچف این "نمایش شگفت انگیز" را انجام داد و در 10 آوریل 1963 ، زیردریایی اتمی  U.S.S. Thresher توسط شلیک این ابرسلاح منهدم گردید بطوریکه انرژی القایی الکترومغناطیسی ناشی از شلیک شوروی باعث اثرگذاری بر مدارهای کنترل الکتریکی زیردریایی شد ، در نتیجه ی این ، زیردریایی کنترل خود را از دست داد و به کف اقیانوس رفت . انرژی مغناطیسی القا شده توسط سلاح شوروی بقدری بود که منجر به ایجاد میدان مغناطیسی قوی در تمام منطقه ی اطراف زیردریایی شد بطوریکه اختلال شدیدی در چندین سیستم و فرکانسهای رادیویی زیردریایی   U.S.S. Skylark که زیردریایی Thresher  را همراهی میکرد بوجود آمد ، شدت اختلالهای رادیویی بحدی بود که Skylark  توانست بعد از دو ساعت ، انهدام زیردریایی Thresher  را به فرماندهی مخابره کند ، انهدام   اولین طوفان خروشچف بود .

در 11 آوریل 1960 ، تنها یک روز بعد از غرق شدن زیردریایی آمریکایی ، خروشچف طوفان دوم خود را آغاز کرد ، 2 توپ الکترومغناطیسی شوروی بطور هماهنگ به سمت اقیانوس شلیک کردند انرژی مغناطیسی شلیک شده در 100 مایلی شمال پورتو ریکو به کف اقیانوس برخورد کرد ، چند لحظه بعد حجم عظیمی از آب دریا در اثر انفجار مغناطیسی کف دریا نیم مایل به هوا بلند شد . این حادثه  توسط خلبان و خدمه ی هواپیمای مسافربری آمریکایی که در مسیر پورتو ریکو به فلوریدا در حال حرکت بود مشاهده شد و خلبان بلافاصله این حادثه را به گارد ساحلی و FBI  گزارش کرد .
این دو حادثه ی پشت سرهم علامتی بود از این حقیقت که سلاح "مخرب" خروشچف عملیاتی و آماده برای استفاده است .


17 ژوئن 1966 ، چندین هواپیمای مسافربری و ناظران زمینی در تهران کره ای شفاف و نورانی را بر فراز آسمان تهران و در نزدیکی فرودگاه مهرآباد مشاهده کردند ، به گفته ی شاهدان ، این کره نورانی در مدت 5 دقیقه ای که در آسمان بود بسرعت در حال بزرگ شدن بوده ، این اولین بار بود که سلاح الکترومغناطیسی شوروی وجود خود را با این کار به اذهان عمومی نشان میداد .
در فاصله ی سال 1967 تا 1968 چندین مورد از ایجاد شدن حفره هایی در ابرها در آسمان آمریکا از سراسر کشور گزارش شد که به احتمال زیاد آغاز پروژه ی "مهندسی آب و هوای آمریکا توسط شوروی" بوده ، طبق آمار سازمان هواشناسی آمریکا زمستان آن سال بطور غیرعادی سرد بود

بطوریکه در ادامه خواهم گفت ، دستکاری آب و هوای آمریکا از سال 1968 شروع و از سال 1974 شدت گرفت ، بطوریکه ماهواره های هواشناسی و نظامی آمریکا از سال 1974 به بعد متوجه جریانهای الکترومغناطیسی و آب و هوایی غیرعادی و بیسابقه ای از جزیره ی بنت شوروی به سمت آمریکا شدند ."
دوستان چون متنش یکم زیاده اگر بخوام همشو یدفعه ترجمه کنم خیلی طول میکشه واسه همین تو چند قسمت تو همین پست قرار میدم که شما هم یک دفعه با متن طولانی مواجه نشید و حوصله ی خوندنشو داشته باشید . بزودی قسمت بعدیشو تو همین پست قرار میدم . با تشکر

 

در مورد چین که بحث کلا فرق میکنه دوست عزیز ، روابط چین و شوروی در کل بعد از دوران استالین به رو به سرد و حتی دشمنی رفت که این قضیه در دوران برژنف حتی بدتر هم شد و چین بعد از غرب دشمن دوم شوروی شناخته شد بطوریکه حتی ارتش سرخ در یک مورد با چین درگیری مرزی پیدا کرد و از اون موقع به بعد شوروی همیشه در مرز با چین نیروهای آماده داشت . در ثانی ایدئولوژی دو کشور با اینکه از مارکسیسم الهام گرفته شده بود در موارد زیادی از جمله مسایل بین المللی و سیاسی باهم تفاوت داشت.
جناب Zector
متاسفانه احساسات داره بشدت در حرفها و قضاوتهای شما تاثیر میذاره ،شما اول درباره ی انفجار تانگاسکا در همون ویکیپدیاتون تحقیق بفرمایید بعد در مورد اولین انفجار الکترومغناطیسی اظهار نظر کنید ، راستی نگفتید سال 1908 الکترونیک در چه عصری بود!؟ خود آقای Achilles دارن میگن انفجار هیدروژنی بوده نه الکترومغناطیسی ؛ امواج الکترومغناطیسی در اونجا یک اثر جانبی بود درحالیکه انفجار 1908 انفجار صرفا الکترومغناطیسی بود.
من اصلا کاری به اینکه تسلا کجایی بود ندارم مقاله ای هم که گذاشتم از تسلا نبود از یک مقام آمریکایی بنام تام بردن (این برای صدمین بار !!)
در مورد بحث های اشغال و خونخواری روسیه (!!!!!) و مسایل داخلی روسیه قبلا با هم حرف زدیم و من به استناد منبع خودتون نقض حرفتان را ثابت کردم که البته باز احساسات مانع تحلیل درست از جانب شما شد.بنده متوجه نمیشم منظورتون از حرف آخر چی بود ! تمام تاسیسات مهم که قرار نیست کنار مسکو ساخته بشن ! اگر اینطوری بود باید تمام کارخانه های غنی سازی و نیروگاه بوشهر رو در کنار تهران میساختند نه !؟
  جهت اطلاع شما نیکولای تسلا در سال 1902 تاسیساتی الکترومغناطیسی موسوم به برج Wardenclyffeدر آمریکا ساخت و توانست چندین انفجار الکترومغناطیسی را شبیه سازی کند. عکس زیر مربوط به همان تاسیسات است.

تسلا بعد از این آزمایشها و بعد از اینکه اعلام کرد میخواد به این روش برق رو بطور مجانی به تمام نقاط دنیا منتقل کنه بودجه اش توسط شرکت آمریکایی مورگان قطع شد ، در واقع آمریکاییها که دیدن این کشف تسلا میتونه به سرمایه شرکتهای برق آسیب برسونه بلافاصله حمایت های مالیشون رو قطع کردند در حالیکه شوروی بلافاصله این ایده رو قاپید و در بعد از جنگ جهانی دوم بطور گسترده گسترشش داد.

جهت اطلاع شما نیکولای تسلا در اون زمان تاسیساتی الکترومغناطیسی در آمریکا ساخت و توانست چندین انفجار الکترومغناطیسی را شبیه سازی کند.
تسلا بعد از این آزمایشها و بعد از اینکه اعلام کرد میخواد به این روش برق رو بطور مجانی به تمام نقاط دنیا منتقل کنه بودجه اش توسط شرکت آمریکایی مورگان قطع شد ، در واقع آمریکاییها که دیدن این کشف تسلا میتونه به سرمایه شرکتهای برق آسیب برسونه بلافاصله حمایت های مالیشون رو قطع کردند در حالیکه شوروی بلافصله این ایده رو قاپید و در بعد از جنگ بطور گسترده گسترشش داد.


ماهم منکر این قضیه نیستیم ولی دوست عزیز اون موقع شرکت های تولید برق نمی تونستند همچین انرژیی رو برای اون تامین کنن تا منطقه ای رو به وسعت سیستان منهدم کنه

در حال حاضر هم در صورت موفقیت فقط میتونه تولید اثرات آب و هوایی مثل خشک سالی کنه و تولید زلزله با هیچ قانون فیزیکی جور در نمیاد



روی این سلاح داره کار میشه اما به این حد و اندازه ها نیست و بیشتر بزرگنمایی و ایجاد وحشته مثل جنگ ستارگان

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
هارپ دروغ بزرگ آمريكا واكاوي در اهداف پنهان دولت آمريكا در پديده هارپ


«زمين لرزه هائيتي را آمريكا با استفاده از سلاح مخوف «هارپ» به وجود آورده است، هدف نهايي آمريكا ضربه زدن به ايران از طريق ايجاد زمين لرزه است، زمين لرزه ويرانگر هائيتي نتيجه آشكار آزمايش سلاح هارپ توسط ارتش آمريكاست، رئيس جمهور ونزوئلا آمريكا را به دست داشتن در وقوع زلزله ويرانگر هائيتي متهم كرد، زلزله هائيتي طبيعي نيست پاي هارپ در ميان است...»
آنچه كه خوانديد گزيده اي از تيترهايي است كه در هفته هاي اخير و پس از وقوع زلزله ويرانگر كشور هائيتي درصدر اخبار رسانه هاي ايران و جهان قرار گرفت و به نوعي گوياي اين موضوع است كه ايالات متحده آمريكا با استفاده از قدرت نظامي «هارپ» چنين زلزله اي را در منطقه هائيتي ايجاد كرده است.
گرچه انتشار وسيع و گسترده اين خبر درسطح رسانه هاي جهان خود از زلزله اي مخوف خبري حكايت داشت كه به نوعي درصدد القاي قدرت بي چون و چراي نظامي آمريكا در جهان بود، اما نكته مهمي كه افكار عمومي را با آن درگير كرده اين است كه آيا به راستي دولت استكباري آمريكا واقعاً از چنين قدرتي برخوردار است و مي تواند با استفاده از سلاح هارپ زلزله سنگين و ويرانگري با قدرت 3/7 ريشتر در نقطه اي از زمين ايجاد كند و آيا در ابعاد علمي و سياسي اين مسئله تأييد شده كه شيطان بزرگ مي تواند چنين اقدامي را عليه كشورهاي ديگر انجام دهد و از همه مهمتر آيا اصولاً چنين كاري شدني است؟ همچنين اخبارمنتشره در اين باره تا چه حد از صحت خبري برخوردار است؟
در گزارش امروز كيهان اين موضوع را در ابعاد علمي، تخصصي و سياسي مورد واكاوي قرار داده ايم. همراه اين گزارش باشيد:

هارپ چيست؟
طبق تعاريف موجود، هارپ (HAARP) يك پروژه تحقيقاتي است كه براي بررسي و تحقيق درباره لايه آيونوسفير (Ionosphere) و مطالعات معادن زيرزميني با استفاده از امواج راديويي تأسيس شده است.
لايه آيونوسفير در بالاترين لايه اتموسفير (Atmosphere) قرار دارد.
اين لايه تشعشعات خطرناك «ماوراي بنفش» و «اكس ري» خورشيد را جذب كرده و مانند سقفي از ورود آنها به زمين جلوگيري مي نمايد تا زندگي بر روي كره زمين امكان پذير گردد. همچنين به دليل محيط الكتريكي موجود در آيونوسفير از اين لايه براي انعكاس امواج راديوئي به اطراف زمين استفاده مي شود. اگر اين لايه به هر دليلي دچار اختلال شود تاثيرات بسيار زيادي بر روي زمين گذاشته و زيستن را مختل مي كند.

سيستم هارپ (HAARP) طوري طراحي شده است كه بر روي آيونوسفير تاثير مستقيم داشته باشد. از نمونه هاي اين تاثيرات قرمز و گداخته شدن و يا ذره بيني نمودن لايه را ميتوان نام برد.

اين سيستم در حال حاضر از يك مجموعه آنتن هاي مخصوص (180 برج آنتن آلومينيومي به ارتفاع 50/23متر) تشكيل و بر روي زميني وسيع به مساحت 23000 مترمربع در آلاسكا نصب گرديده است.
اين آنتن ها امواج مافوق كوتاه ELF/ULF/VLF را توليد و به آيونوسفير پرتاب مي كنند.

اصولا امواج آنتن ها پس از اصابت به آيونوسفير و بازگشت به زمين قادرند نه تنها عمق دريا بروند بلكه فراتر رفته و به اعماق زمين نيز وارد ميشوند و عملكرد آن بمانند «راديو ترموگرافي» (Radio Thermography) است كه امروزه ژئولژيست ها براي اكتشافات مخازن مختلف شامل گاز و نفت استفاده مي كنند. وقتي يك موج كوتاه «راديو ترموگرافي» به داخل زمين فرستاده ميشود به لايه هاي مختلف برخورد كرده و آن لايه ها را به لرزه مي آورده و از لرزش صدايي با فركانسي مخصوص توليد و به سطح زمين باز ميگرداند و ژئولژيست ها از صداي بازگشتي قادرند مخازن زيرزمين را شناسايي كنند.

شانتاژ خبري هارپ
سايت هاي خبري متعددي موضوع هارپ را پوشش دادند و كوشيدند اين موضوع را به نشانه بارزي از قدرت آمريكا تبديل كنند، گرچه گفته مي شود خود آمريكاييان منتشركننده اين خبرجعلي هستند.
اين خبر را به نقل از سايت هاي اينترنتي آمريكايي و اروپايي از جمله «آلترانفو» و «لوپست» بخوانيد: «بسياري از دانشمندان! پنج قاره معتقدند كه زمين لرزه هائيتي (3/7 ريشتر) به كمك سيستم آب و هوايي «هارپ» ايجاد شده و به كمك اين سلاح مخوف است كه «امپراتوري آمريكايي-صهيونيستي» نه تنها موجي خارق العاده از سرما را در اروپا پديد آورده تا تلاش هاي مخالفان جهاني با پديده گرم شدن آب و هواي كره زمين را مسدود سازد، بلكه بلافاصله نيز زمين لرزه ويرانگر هائيتي را تدارك ديده تا ناوگان خود را با هدف نهايي اشغال كوبا و ونزوئلا، در درياي كارائيب مستقر سازد.»

نكته قابل تامل در اين خبر وجود دانشمندان بسياري از پنج قاره موجود است كه با يكديگر هم عقيده اند كه زلزله هائيتي نتيجه هارپ است اما هويت و نام و نشان هيچكدام از اين به اصطلاح دانشمندان زمين شناس و يا شايد زلزله شناس فاش نشده است!

ارتباط هارپ و زلزله
دكتر ناصر حافظي مقدس، زمين شناس، مهندس زلزله شناسي و استاد دانشگاه در گفتگو با سرويس گزارش روز كيهان درباره پديده هارپ مي گويد: «پروژه مطالعاتي هارپ درخصوص مطالعه اصول فيزيكي كنترل كننده يونسفر است كه علاوه بر آمريكا چند كشور ديگر نيز در آن مشاركت دارند. هدف اصلي اين پروژه بهبود ارتباطات راديويي بوده است اگرچه ارتش آمريكا در اين پروژه بدنبال كنترل و نظارت بر ارتباطات راديويي مي باشد. دكتر حافظي مقدس مي گويد: « مطرح شده كه آمريكا در ادامه پروژه جنگ ستارگان بدنبال نوعي سلاح الكترومغناطيسي جديد است كه با فشرده سازي بخشي از يونسفر و انعكاس آن امواج الكترومغناطيسي با فركانس بالا كه قدرت حرارتي زياد دارند را به مناطق مورد نظر در سطح كره زمين وارد كند. اين مطلب فرضيه هايي است كه مشخص نيست قابليت اجرايي داشته باشد.»

اين مهندس زلزله شناسي به ارتباط هارپ و زلزله اشاره مي كند و مي گويد: «منشأ شايعاتي كه درخصوص ارتباط زلزله با پروژه هارپ وجود دارد شايد از اين طريق مي باشد كه زلزله هاي بزرگ همراه با تغييرات وسيع در اتمسفر بالاي منطقه كانوني مي باشند و اغتشاشاتي را در كره يونسفر ايجاد مي كنند. تلاشهايي جهت استفاده از اين پديده براي پيش بيني زلزله نيز در حال انجام است. اما اينكه با هدايت امواج الكترومغناطيس بتوان در يك منطقه زلزله ايجاد نمود توجيه علمي ندارد.»

دكتر حافظي در ادامه به زلزله خيز بودن هائيتي اشاره مي كند و مي گويد: «كشور هائيتي در حاشيه يك گسل فعال قرار گرفته است و در طول تاريخ زلزله هاي بزرگي را تجربه كرده است. زلزله اخير اين كشور با بزرگي 3/7 ريشتر نيز بيش از 60 پس لرزه نسبتاً بزرگ از جمله دو پس لرزه 6 ريشتري داشته است. بنابراين وقوع زلزله در اين كشور و شرايط زلزله كاملاً طبيعي بوده است لذا اين فرض كه در اثر انفجار توسط آمريكا ايجاد شده باشد كاملاً مردود است. حتي فرض تحريك منطقه و وقوع زلزله طبيعي نيز براي يك زلزله بزرگ هفت ريشتري بسيار بعيد است.»

بهره برداري شيطان بزرگ از هر فرصتي!
پس از وقوع زلزله هائيتي آمريكا تمام تلاش خود را معطوف به اين نمود تا از هر شيوه ممكن به نفع خود از آن بهره برداري كند. انتشار خبر دروغين زلزله هائيتي توسط هارپ و اعزام نيروي نظامي به اين كشور زلزله زده گواهي صادق بر اين مدعا است.

دكتر محمدعلي رحماني نيا، زمين شناس، كارشناس زلزله شناسي و استاد دانشگاه در گفت وگو با سرويس گزارش روز كيهان در تحليل موضوع هارپ چنين مي گويد: «در وهله اول بايد اشاره كنم كه «هارپ» پروژه اي است توسط چند كشور جهان از جمله آمريكا، روسيه، ژاپن، كانادا و... دنبال مي شود و هدف آنها نيز شناخت لايحه آيونو سفير و مطالعه آن است و در واقع پروژه هارپ فقط مختص آمريكا يا يك كشور خاصي نيست، از طرفي هم ارتش آمريكا در بخش نيروهاي دريايي و هوايي پروژه اي را درباره جنگ ستارگان دنبال مي كنند و هدفشان اين است كه بتوانند امواج الكترومغناطيسي را بر روي زمين برگردانند، كه اگر بتوانند اين كار را انجام دهند خواهند توانست حرارت زيادي را در نقطه اي از زمين ايجاد كنند.»

دكتر رحماني نيا در ادامه تصريح كرد: «اگر زلزله طبيعي اتفاق بيفتد در لايحه آيونو سفير اختلالاتي ايجاد مي شود و از اين اختلالات ايجاد شده در واقع مي توان وقوع برخي زلزله ها را پيش بيني كرد، از همين موضوع آمريكاييان بحث هارپ را پيش كشيده اند و در واقع با اين اقدام مي خواهند اذهان عمومي مردم جهان را فريب داده و به نفع خود از آن بهره برداري كنند.»

آيا زلزله هائيتي كار هارپ است؟
دكتر رحماني نيا ضمن اشاره به اين موضوع كه شايعه ايجاد زلزله آن هم با ريشترهاي بالا ابتدا توسط چيني ها مطرح شد و آنان مدعي شدند كه آمريكا مي تواند چنين زلزله هاي ويرانگري را طراحي كند، مي گويد: «همچنان كه اشاره كردم پديده هارپ فقط مي تواند گرماي بسيار زيادي را در يك گوشه از زمين ايجاد كند و باعث سوختگي پوسته اي از زمين شود، درست مثل اقدام مايكروفرها كه گرماي زيادي در محيط خودش ايجاد مي كند و همين گرماي فراوان مي تواند به تغيير آب و هوايي در آن منطقه كه گرما بر آن وارد شده منجر شده و پوسته زمين را براي ايجاد زلزله تحريك كند، اما ايجاد چنين زلزله اي مثل زلزله هائيتي به چند دليل علمي از هارپ برنمي آيد.»

اين زمين شناس و استاد دانشگاه شاهرود در توضيح دلايل علمي خود مي گويد: «ميان زلزله احتمالي توسط هارپ و زلزله طبيعي تفاوت هايي هست از جمله اينكه تمامي زلزله هاي طبيعي، به طور طبيعي پس لرز ه هايي هم به دنبال دارد و در زلزله هائيتي هم بيش از 60 پس لرزه به وقوع پيوسته، اين در حالي است كه در پديده هارپ كه يك انفجار است هيچگونه پس لرزه اي وجود ندارد.»

دكتر رحماني نيا مي گويد:«اما دليل ديگر اينكه كشور هائيتي در كنار يك گسل زمين لرزه اي بسيار بزرگ قرار دارد و در گذشته - قرن 18 - نيز شاهد چنين زلزله اي بوده است، در ثاني ايالات متحده آمريكا و هيچ كشور ديگري هنوز به آن مرحله از پيشرفت علمي نرسيده اند كه بتوانند چنين زلزله هايي را در عمق زمين طراحي كنند.»

اين استاد دانشگاه معتقد است: «در واقع پروژه اصلي استفاده از هارپ براي بهبود امواج راديويي است كه به اتفاق چند كشور جهان دنبال مي شود اما بخش اطلاعات علمي و نظامي آمريكا مي خواهد از زلزله هائيتي به نفع خود بهره برداري كند، اين در حالي است كه متخصصان زمين شناسي انتشار خبر وقوع زلزله هائيتي توسط سلاح هارپ آمريكا را در حد يك لطيفه يا طنز مي دانند!چرا كه عملاً چنين موضوعي در ابعاد علمي مردود است.»

هائيتي زلزله خيز است
اخبار كاذبي كه در هفته هاي اخير منتشر شد حكايت از اين داشت كه زلزله هائيتي توسط سلاح هارپ آمريكايي ها به وقوع پيوسته، اين در حالي است كه كارشناسان زمين شناسي و زلزله شناسي اين موضوع را كاملاً رد مي كنند.

خانم رها مهاجر، كارشناس زمين شناسي در گفتگو با سرويس گزارش كيهان مي گويد: «با توجه به اينكه كشور هائيتي در يكي از مناطق زلزله خيز در كنار پليت اقيانوس آرام و بر روي قاره آمريكا قرار گرفته، لذا زلزله خيزي اين منطقه نه تنها بعيد نيست بلكه از لحاظ علمي و تخصصي هم كاملاً اثبات شده است.»

اين كارشناس ضمن اعلام اين موضوع كه وقوع زلزله هائيتي توسط هارپ و دولت ايالات متحده آمريكا هيچگونه توجيه علمي و منطقي ندارد، مي گويد: «انتشار خبر زلزله هائيتي و اعلام علت آن به وسيله پديده هارپ به يك ترفند و بازي سياسي بيشتر شباهت دارد تا يك اقدام علمي اثبات شده، چون براي متخصصين علوم زمين شناسي و تمامي افرادي كه فراتر از شايعات و موج رسانه اي غربي مي انديشند كاملاً عيان است كه دولت آمريكا مي خواهد از اين ماجرا به نفع خود بهره برداري كند، چرا كه از لحاظ علوم زمين شناسي هرگز وجود چنين سلاحي كه به زمين لرزه اي عظيم بينجامد تأييد نمي شود و اين موضوع هيچگونه توجيه علمي ندارد.»

ابعاد سياسي ماجرا
براي اطلاع از اهداف سياسي ماجراي هارپ و مرتبط دانستن آن با زلزله هائيتي با دكتر محمد كرمي راد، عضو هيأت رئيسه كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس و نماينده مردم كرمانشاه گفتگو مي كنم.

كرمي راد مي گويد: «انتشار چنين اخباري حتي متأسفانه در سطح رسانه هاي داخلي ايران يك جنگ رواني بيش نيست، چرا كه دولت آمريكا سالهاي سال است كه جنگ هاي نرم و تاكتيك هاي رسانه اي را به نفع خود و عليه ساير كشورهاي جهان در دستور كار قرار داده و هر از گاهي به شانتاژ چنين اخبار جعلي در سطح رسانه ها مي پردازد.»

اين نماينده مجلس مي گويد: «اگر واقعاً كشور آمريكا به چنين تكنولوژي دست يافته است، به خودي خود متهم به نسل كشي جهاني است، اما واقعيت غير از اين نيست كه اين ترفند فقط جهت ترساندن كشورهاي مخالف آمريكا و اعلام ابرقدرتي اين كشور است، اين در حالي است كه موضوع هارپ از نظر علمي و تخصصي كاملاً مردود است.»

كرمي راد مي گويد: «آمريكاييان با اعلام چنين اخبار دروغي مطمئناً راه به جايي نخواهند برد، چرا كه افكار عمومي امروزه بسيار بيدارتر و هوشيارتر از قبل است و هيچ گاه شايعه چنين اخباري نمي تواند در روحيه مردم جهان تأثير منفي بگذارد، همچنان كه مي بينيم در اين ترفند نيز دست آنان رو شده است.»

 


"در 1972 و طی جلسه ی محرمانه ی روسای احزاب کمونیست شوروی در پراگ ، برژنف اعلام کرد در سال 1985 شوروی به حدی قدرتمند میشود که کنترل اقیانوس ها ، اتمسفر و 90% کره ی زمین را در دست خواهد گرفت ، نکته این سخنرانی استفاده از لفظ کنترل کردن جهان توسط پرژنف بود نه حمله نظامی و اشغال (خروشچف هم در سال 1960 زمانبندی را برای شوروی ارایه داده بود که طبق آن شوروی میبایست تا سال 1985 به برتری تکنولوژیکی و آمادگی کامل نظامی برای گرفتن کنترل دنیا میرسید)

اما در ژوئن 1975 ، برژنف محافظه کار که هزینه های ناشی از ساخت و استفاده از این سلاح الکترومغناطیسی را  کمرشکن و غیرضروری میدانست (تاکید برژنف در دکترین دفاعی تقویت توان اتمی شوروی بود) و بیشتر بر بهبود وضعیت سیاسی و اقتصادی تاکید داشت تا جنگ تسلیحاتی سنگین ، خواستار ممنوع شدن جهانی سلاحهای کشتار جمعی "هراسناک تر از سلاحهای اتمی" شد ، در جولای همان سال او پیشنهاد عجیب خود را اینبار برای هیاتی از سناتورهای آمریکایی اعلام کرد .
در آگوست 1975 نیز عضو کمیته ی مرکزی حزب کمونیست شوروی ، همین پیشنهاد را به جمعی از نمایندگان کنگره ی آمریکا مطرح کرد و پس از این مذاکرات پشت درهای بسته ، وزیر خارجه ی شوروی ، آندره گرومیکو در سخنرانی خود در سی امین نشست سالانه ی مجمع عمومی سازمان ملل در تاریخ 23 سپتامبر 1975 ، برای اولین بار این مساله ( ممنوعیت سلاحهای کشتار جمعی قویتر از بمب اتمی) را بطور علنی ابراز کرد و اعلام کرد تمام کشورهای جهان بخصوص کشورهای ابرقدرت باید قراردادی مبنی بر عدم توسعه ی سلاحهای جدید و ناشناخته ی کشتار جمعی را امضا کنند . او حتی عنوان این قرارداد را "قرارداد ممنوعیت توسعه و تولید انواع جدید سلاحهای کشتار جمعی" گذاشت.

اما آمریکا که این اقدام شوروی را در جهت محدود کردن توان میکروبی و شیمیایی آمریکا تلقی میکرد (آمریکا در زمان جنگ سرد بشدت در حال کار بر روی سلاحهای کشنده ی میکروبی و شیمیایی بود) از امضای این قرارداد سرباز زد و تنها فرصت خود برای جلوگیری از توسعه ی سلاحهای الکترومغناطیسی شوروی که برژنف آنرا  "ترسناک تر از چیزی که ذهن انسان تابحال تصورش را کرده" از دست داد .
با شکست در امضای این قرارداد محدود کننده که ناشی از کمبود اطلاعات درباره ی سلاح الکترومغناطیسی در غرب بود ، عقاب های شوروی بار دیگر توانستند بر برژنف و رهبران محافظه کار حزب کمونیست غلبه یابند ، کمونیستها حالا تصمیم بر وسیعترین تقویت نظامی که تاریخ به خود دیده بود گرفتند ، هدف آنها از این کار ، آماده شدن برای غلبه بر جهان در طول یک دهه بود.

در جولای 1976 ، ارتباطات در تمام دنیا بر اثر شلیکهای الکترومغناطیسی ناگهانی شوروی در تمامی باندهای ارتباطی ، بطور کامل مختل گردید ، بطوریکه گیرنده های ارتباطی تنها صدایی که دریافت میکردند صدایی شبیه کوبیدن نوک دارکوب به چوب بود ، بعد از این واقعه ، فرستنده های الکترومغناطیسی شوروی به  "دارکوب" و سیگنال های مختل کننده به "سیگنال های دارکوبی" مشهور شدند . این سیستمهای پرقدرت بلافاصله بعد از شروع پروژه ی ده ساله ی کمونیستها در حالت کاملا عملیاتی قرار گرفتند و حادثه ی جولای 1976 اولین استفاده ی همه جانبه و در سطح جهانی از این سلاح بود.
در 28 جولای 1976 ، زلزله ای قدرتمند در منطقه ی تانگشان در چین باعث تخریب شدن کامل چند روستا و شهر و کشته شدن 600.000 نفر شد ، به گزارش شاهدان عینی ، ساعتی قبل از طلوع آفتاب ، چندین اشعه ی بسیار نورانی از فاصله ی حدود 200 مایلی منطقه مشاهده شدند آسمان در نور این اشعه ها "همانند روز" میدرخشید.
توجه داشته باشید که در سال 1912 ، نیکولای تسلا ، پدر سلاحهای الکترومغناطیسی طی مصاحبه ای میگوید " من در عرض چند هفته میتوانم پوسته ی زمین را به چنان لرزشهایی وا دارم که تا صدها متر بالا و پایین برود ، آب رودخانه ها از بسترشان به بیرون پرتاب شود ، ساختمان ها متلاشی شوند و هیچ اثری از تمدن باقی نماند ، این اصل (قوانین الکترومغناطیسی) شکست نمیخورد...." او قبلا با دستگاه تولید کننده ی الکترومغناطیسی با توان 10 دسیبل توانسته بود منطقه ی محدود به اطراف آزمایشگاه خود را به لرزه در آورد. او همچنین از امکان نصف شدن کره ی زمین در صورت ترکیب لرزشهای مصنوعی الکترومغناطیسی با رزونانس خود کره ی زمین سخن به میان آورده بود.
در سال 1976 ، دانشمندان شوروی توان کلی شلیک کننده های الکترومغناطیسی را به بیش از 40 مگاوات و فرکانس پالسهای ارسالی را به حدود 7 هرتز رساندند ، این امواج با سرعت باورنکردنی خود بیش از 7 بار در ثانیه دور زمین میچرخند . دانشمندان روس که بتازگی قدرت شلیک کننده ها را افزایش داده بودند ، آنها را تست کردند ، اما سرعت زیاد ، دوام زیاد و تقویت شدن شدید این امواج در آیونسفر (مطالعات نشان میدهد امواج رادیویی میتوانند حتی تا 1000 برابر قدرت اولیه ی خود در آیونسفر تقویت شوند) در مدت کوتاهی باعث ایجاد کمربند بسیار قدرتمند مغناطیسی در قسمتی از زمین که شوروی هم در بخشی از آن بود شد ، روسها که از نتیجه ی این تست ترسیده و غافلگیر شده بودند بسرعت شلیک کننده ها را خاموش کردند اما کمربند ایجاد شده به کمک رزونانس و میدان مغناطیسی کره ی زمین ساعت به ساعت در حال تقویت شدن بود و حتی احتمال نصف شدن کره ی زمین در اثر تقویت این کمربند میرفت.
روسها برای شکستن همبستگی و انسجام ذرات کمربند الکترومغناطیسی مجبور شدند امواج بسیار پرقدرتی را ماهها مستقیما به سمت کمربند مغناطیسی ارسال کنند تا پس از چند ماه موفق به مهار کردن این کمربند شدند .
10 سپتامبر 1976 ، خدمه و مسافران هواپیمای شماره پرواز 831 شرکت British European Airways در مسیر از مسکو به لندن ، کره ای بشدت نورانی و ثابت در زیر هواپیما و بالای ابرها مشاهده کردند ، هنگامی که خلبان انگلیسی مراتب را به برج مراقبت شوروی اعلام کرد ، مسئولان شوروی او را توجیه کردند که توجهی به این حادثه نکند و بسرعت منطقه را ترک کند . این واکنش شوروی نشان میدهد که شوروی در آن موقع در حال تست نوعی دستگاه الکترومغناطیسی بوده اند که احتمالا هدف این تست همان هواپیمای مسافربری بوده .
18 می 1977 ، شوروی ، آمریکا و 29 کشور دیگر طی قراردادی متعهد میشوند بوسیله ی طوفان ، زمین لرزه یا دیگر بلایای طبیعی که بطور مصنوعی ایجاد میشوند به یکدیگر حمله نکنند ، این قرارداد در حالی امضا میشد که شوروی از حدود یک سال قبل ، پروژه ی دستکاری در آب و هوای آمریکا را امتحان کرده بودند و همانطور که بعدا هم مواردی از آن بیان میشود ، به آرامی در حال گسترش ابعاد این پروژه بودند.
در نوامبر 21 1977، حجم بسیار زیادی از ابرهای متراکم که تا آن زمان بیسابقه بود در نزدیکی سواحل شرقی آمریکا و توسط ماهواره ها ثبت شد  و عکسهای ماهواره ای نشان میداد که این جریان عظیم ابر از آلاسکا تا شیلی را در برمیگرفته ، این ابرهای طوفانی با رسیدن به سواحل آمریکا بخصوص در ایالت کالیفرنیا زمین را شخم زدند و خسارات زیادی به تاسیسات الکتریکی و مسکونی وارد کردند .
در فاصله ی بین 1977 تا 1978 ، حجم تغییرات آب و هوایی و تعداد موارد مشاهده ی اشعه های نورانی الکترومغناطیسی بخصوص در ساحل شرقی آمریکا بشدت افزایش یافت . بطوریکه حتی ظن مقامات کاخ سفید را نیز برانگیخت و جیمی کارتر ، رییس جمهور وقت آمریکا دستور انجام تحقیقات ویژه درباره ی این حوادث بخصوص 3 مورد انفجار غیرعادی را صادر کرد . اما این سه انفجار و انفجارهای بعدی تنها انفجارهای آزمایشی برای تنظیم شبکه ی الکترومغناطیسی "مهندسی آب و هوای آمریکا" بود.
  
در 2 آوریل 1978 ، اشعه نورانی از زاویه ی حدود 45 درجه از آسمان به منطقه ای در جزیره ی بل در آمریکا اصابت کرد و باعث انفجار پرسروصدا و خسارت به چندین خانه شد ، تمام سیمهای ارتباطی و برق در محل اصابت و چندین متر در اطراف آن ذوب شده و آنتن های تلویزیون (که جاذب امواج الکترومغناطیسی هستند) خانه های مجاور منفجر شدند ،  اما هیچ آتش سوزی در منطقه رخ نداد. نکته ی جالب این است که هواشناسان و ماهواره های هواشناسی هیچ توده ی هوای متراکمی که پتانسیل  تولید صاعقه داشته باشد را ثبت نکرده اند ، صدای این انفجار تا 45 کیلومتری محل انفجار ، در دماغه برویل نیز شنیده شد .
به گزارش رسانه ها ، این حادثه که توسط ماهواره های کلاس "ولا" آمریکا ثبت شده بود توسط شخص دو نفر از نمایندگان مجلس آمریکا در آزمایشگاه نظامی لوس آلاموس پیگیری شد ، اما هیچ گزارش عمومی در مورد آن منتشر نشد.
در سپتامبر 1979 ، خبرنگار جنگی انگلیسی ، نیک داونی که در افغانستان حضور داشت شاهد چندین کره ی بسیار نورانی که از لحاظ شدت درخشندگی مشابه نوری که در آغاز انفجار اتمی ایجاد میشود بود در آسمان اصلی شوروی و در نزدیکی محل تست موشکی ساری شاگان بود که بسرعت در حال انبساط بودند . او در همان ماه شاهد چندین کره ی دیگر در نزدیکی محل تست موشکی بود که نشانه  میداد احتمالا یکی از توپخانه های الکترومغناطیسی در آن محل مستقر بوده .
در اواخر 1980 ، یکی از سختترین و در عین حال غیرمعمول ترین خشکسالی ها در آمریکا اتفاق افتاد ، در 2 فوریه 1981 ، روزنامه ی واشنگتن پست در توصیف این وضعیت نوشت :"در طول 4 ماه گذشته ، تنها یک جریان قوی آب و هوایی تمام ایالات متحده را در بر گرفته که باعث خشکسالی از سواحل غربی تا سواحل شرقی آمریکا  گشته که در تاریخ ثبت شده ی آب و هوایی کشور بیسابقه است....سیستم و الگوی آب و هوایی که باعث این خشکسالی در آمریکا شده یکی از نامعمول ترین الگوهای آب و هوایی است که تاکنون در آمریکا ثبت شده "
تنها در 2 روز 20 و 21 ژانویه ی 1982 ، بیش از 1400 مورد از زمین لرزه در منطقه ی شمال آرکانزاس مرکزی در آمریکا ثبت شد ! این ماراتن زمین لرزه از 12 ژانویه و با ثبت 3 زمین لرزه با قدرت بیش از 4 ریشتر آغاز شد ، قویترین زلزله ی ثبت شده در این دو هفته زلزله ی 4.5 ریشتری در 20 ژانویه بود که با توجه به اینکه در منطقه ی آرکانزاس مرکزی گسل بزرگی وجود ندارد تا آن موقع زلزله ای در منطقه ثبت نشده بود ! "


"در سال 1981 ، تاسیسات آیونسفری الکترومغناطیسی سورا به عنوان آخرین و پیشرفته ترین حلقه از زنجیره ی قدرت الکترومغناطیسی شوروی تاسیس شد ، این تاسیسات که متشکل از 3 فرستنده ی امواج 250 کیلوواتی و 144 آنتن عمودی برای تابش امواج است قدرت تابش 190 مگاوات انرژی مغناطیسی در باند فرکانس 4.5 تا 9.3 مگاهرتزی در هر شلیک را دارد .
در 20 جولای 1982 ، لیسکو ، دیپلمات ارشد شوروی  در سفارت شوروی در آمریکا  ، طی سخنرانی بطور علنی اعلام کرد که در صورت شکست خوردن مذاکرات خلع سلاح اتمی ، شوروی بسرعت سلاحهای جدید و قدرتمندتر از سلاحهای اتمی را توسعه خواهد داد که قابل تشحیص نیستند ، در این سخنرانی ، اینجانب (نویسنده) به همراه کلنل جان آلکساندر از ارتش آمریکا در بین شنوندگان حضور داشتیم .
در فوریه ی 1983 ، چندین مورد از صداهای شبیه به انفجار در نیویروک و اوهایو شنیده شد و زلزله های متوالی ساحل خلیج میسیسیپی را لرزاند.
در آوریل 1984 ، ابر قارچ مانند بسیار بزرگ و درخشنده ای در بالای اقیانوس در نزدیکی ساحل ژاپن توسط چندین خلبان هواپیمای مسافربری مشاهده شد ، یکی از خلبانهای یک بویینگ 747 که خلبان سابق بمب افکنهای بی-52 در ارتش آمریکا بود و این ابر را مشاهده کرد قطر آنرا حدود 60000 پا توصیف کرد و گفت برای برخورد نکردن با این قارچ مجبور شد به سرعت مسیر هواپیما را منحرف کند ، با وجود نزدیکی هواپیما به کره ، هیچ موج برخورد یا نور کور کننده (نشانه های انفجار اتمی) مشاهده نشد .همزمان دستگاههای زلزله نگار که در کف اقیانوس قرار داشتند چندین زمین لرزه و تحرکات اکوستیکی پوسته های زیر اقیانوس را در منطقه ثبت کردند ، خلبان هواپیمای مسافربری همچنین گفت که پس از اینکه هواپیما را از منطقه دور کرد ، ابر قارچ شکل به سمت جزایر کوریل و ساخالین شوروی به حرکت در آمد و سپس محو شد.
برخی کارشناسان این حادثه را یک "حادثه ی طبیعی غیرمعمول" توصیف کردند اما این حادثه در حقیقت تست نوعی اسلحه ی جدید با استفاده از نیروی الکترومغناطیسی بود که"سپر الکترومغناطیسی"  نام گرفت ، شوروی ها به دنبال این بودند که با متمرکز کردن مقدار زیادی انرژی مغناطیسی در یک منطقه ، کره ی مغناطیسی عظیمی ایجاد کنند و در صورت ورود هر جسمی به این کره یا ابر مغناطیسی و برهم زدن انسجام ذرات کره ، حجم زیادی از انرژی امواج الکتروگرانشی و الکترومغناطیسی در این جسم تخلیه شده و آنرا "بخار" میکند ، علاوه بر آن با توجه به اینکه امواج الکتروگرانشی باعث شکافت مواد رادیو اکتیو میشوند ، در صورت ورود یک کلاهک اتمی به منطقه ی سپر مغناطیسی ، امواج الکتروگرانشی سپر باعث منفجر شدن کلاهک خواهند شد.  
شوروی ها با استفاده از این سپر در هنگام جنگ اتمی قصد داشتند با ایجاد آنها در مسیر موشکهای اتمی و بمب افکنهای استراتژیک  ، آنها را در آسمان آمریکا نابود و منفجر کنند و درواقع با قرار دادن ناگهانی این سپر مغناطیسی بر سر راه بویینگ 747 میخواستند موثر بودن این سپر را روی هواپیمای مسافربری آزمایش کنند . لازم به ذکر است این سپر از لحاظ تئوریکی با استفاده از هردو موج الکترومغناطیسی و الکتروگرانشی ، قادر به مقابله با انواع بمب افکنها ، موشکهای بالستیک ، موشکهای کروز و حتی گلوله های توپخانه ها است. بطوریکه در سال 1968 وی.دی سوکولوفسکی در سندی تحت عنوان "استراتژی نظامی" عنوان میکند که قابلیت دفاع صد در صدی در مقابل هواپیماها و موشکها ، ممکن است. و ظاهرا روسها در ابعاد تاکتیکی موفق به بدست آوردن چنین قابلیتی شده بودند.
در دسامبر 1984 ، تغییرات شدیدی در شبکه ی الکترومغناطیسی  در نزدیکی  لس آنجلس و سن دیگو اتفاق افتاد که از نشانه های آن میتوان به صداهای انفجار در اتمسفر ، زلزله های هوایی و لرزش ساختمان ها و پنجره ها در صورتی که هیچ زلزله ای اتفاق نیافتاده بود اشاره کرد ، بعد از این حوادث ، جبهه ی غیرمنتظره ای از هوای طوفانی در نزدیکی لس آنجلس ایجاد شد که باعث ایجاد بادهای شدید در شب 12 دسامبر شد که در نتیجه آن به برخی از خانه ها و درختان خسارت رسید و برق در چندین منطقه قطع شد ، این جبهه ی هوای سرد که به احتمال زیاد توسط "دارکوب"های شوروی ایجاد شده بود بعد از گذر از لس آنجلس باعث بارشهای شدید برف در بقیه مناطق شد ، حتی شهر تاسکون ارتفاع برف باریده شده را 20 اینچ اعلام کرد.
در ژانویه ی 1985 ، خدمه ی یکی از کشتی های نیروی دریایی آمریکا که در حال حرکت به سمت سن دیگو بود بطور غیرعادی و ناگهانی شاهد پخش شدن چفهای کشتی شد ، همزمان ، در سن دیگو انتقال برق در شهر مختل گردید و برق بیش از 60000 خانه قطع شد . این نکته قابل ذکر است که چف به علت ساختار ویژه اش نسبت به امواج مغناطیسی واکنش نشان میدهد.
در فوریه ی 1985 ، هواپیمای بویینگ 747 چینی در مسیر لس آنجلس دچار نقص در سیستم و خاموش شدن ناگهانی موتورها شد و خلبان سرانجام بعد از کاهش ارتفاع (یا به اصطلاح بهتر سقوط) 32.000 پایی هواپیما توانست دوباره موتور هواپیما را روشن کند و در سان فرانسیسکو فرود اضطراری کند . طبق گزارش شرکت هواپیمایی از حادثه ، دستگاههای الکترونیکی در زمان بروز مشکل دچار ناهماهنگی با یکدیگر و با مشاهدات خلبان و خدمه (سرعت ، ارتفاع و ..) شدند ، طبق مشاهدات قبلی ، این هواپیما در معرض یک تست "ملایم" الکترومغناطیسی قرار گرفته بود و ظاهرا شوروی ها قصد منهدم کردن هواپیما را نداشتند.
در آوریل 1985 ، فرانکلین گولدن متوجه ارسال ناگهانی حجم زیادی از امواج مغناطیسی در 54 فرکانس مغناطیسی مختلف در داخل زمین توسط شوروی شد ، این ارسال حجم عظیم امواج باعث قرار گرفتن زمین در یک رزونانس الکتروگرانشی در تمام 54 فرکانس شد . در نتیجه ی این ارسال امواج ، 27 "بسته (تپ) انرژی" عظیم در داخل زمین ایجاد شد که هر یک از این تپ ها باعث استخراج انرژی بسیار زیاد ذخیره شده در زمین از بخش گوشته ی زمین و تبدیل آن به انرژی الکتریکی میشد ، تنها یک گیرنده ی انرژی در عمق چندصدمتری زمین لازم بود تا این حجم از انرژی توزیع شده در پوسته ی زمین را جمع آوری کند و آن تاسیسات سورا بود ، شوروی ها داشتند سورا و بقیه توپخانه های الکترومغناطیسی را برای روز نمایش شارژ میکردند.

در 9 می 1985 ، چهل امین سالگرد شکست آلمان نازی بدست ارتش سرخ و پایان جنگ جهانی دوم ، شوروی ها حداکثر توان توپخانه های الکترومغناطیسی خود را بخصوص برای تحت تاثیر قرار دادن گورباچف که بتازگی به رهبری شوروی انتخاب شده بود ، به نمایش گذاشتند ، بیش از 100 فرستنده ی امواج الکترومغناطیسی طی این اقدام تمرینی و نمایشی اتمسفر زمین و هسته ی زمین را در 54 فرکانس هدف گرفتند در نتیجه ی این "رزمایش الکترومغناطیسی"تمامی ارتباطات نظامی ، ماهواره ای و رادیویی در اکثر نقاط جهان از جمله ارتباط  سیستمهای کنترل و فرماندهی (که در آن زمان نویسنده ی مقاله به همراه فرانکلین گولدن در آن حضور داشتیم) و زیردریایی های اتمی در آمریکا و کشورهای ناتو مختل گردید . این رزمایش بمت 4 روز در بعضی ساعات ادامه داشت و در این مدت ارتباطات نظامی و غیرنظامی بطور مرتب مختل میشد.
این رزمایش نشان از رسیدن شوروی به هدفی بود که برژنف از آن در سال 1972 حرف میزد ، حال شوروی در 1985 میتوانست هرکاری در هر نقطه ی جهان انجام دهد.

در 28 آگوست 1985 ، تنها دو ماه بعد از رزمایش الکترومغناطیسی بزرگ شوروی ، موشک تایتان 34دی که از پایگاه وندنبرگ در آمریکا پرتاب شد ، بعد از پرتاب منفجر گردید، علت این انفجار عملکرد نادرست پمپ الکتریکی سوختی اعلام شد که باعث نشت زیاد عامل اکسید کننده در موشک گردید ، اگرچه طبق مشاهدات ، شوروی با استفاده امواج الکترومغناطیسی قادر به از کار انداختن پمپ سوختی بودند ، دلیل محکمی در این مورد از دخالت حتمی شوروی وجود ندارد ، هرچند با مشاهده ی رزمایش گذشته و چندین مورد از عملکرد نادرست سیستمهای الکترونیکی موشکهای شاتل ، میتوان گفت که این اولین تست واقعی برای انهدام موشک فرضی اتمی آمریکا با کمترین زمان واکنش ممکن بود که همانطور که ذکر خواهد شد ، تست های مشابه برای منهدم کردن هواپیماهای آمریکا (بمب افکنهای فرضی) با استفاده از سلاح الکترومغناطیسی انجام خواهد شد.
26 نوامبر 1985 ، پرتاب شاتل آتلانتیس در بعد از ظهر و از پایگاه کیپ کاناورال انجام شد ، در حالیکه اشعه ای نورانی در آسمان مشاهده میشد که به احتمال زیاد به عنوان مارکر (مشخص کننده ی) هدف عمل میکرد (این اشعه توسط صدها ناظر پرتاب عکس برداری شد) ، 12 دقیقه بعد از پرتاب شاتل ، انفجار بزرگی در اتمسفر منطقه اتفاق افتاد که صدای آن تا صدها مایل دورتر شنیده شد اما شاتل آسیبی ندید، این اتفاق نشان دهنده ی تست انهدام "چندین موشک بطور همزمان بود" توسط سلاح الکترومغناطیسی بود ، پس از این انفجار ،  اشعه ی نورانی بالای پایگاه موشکی به آرامی محو شد ، شاتل آتلانتیس سومین شاتلی بود که دقایقی بعد از پرتابش ، انفجار شدید الکترومغناطیسی در منطقه اتفاق میافتاد ، شوروی ها از شاتلهای در حال پرتاب به عنوان موشکهای اتمی فرضی برای تست سلاحهای الکترومغناطیسی خود استفاده میکردند.
در 12 دسامبر 1985 ، سلاح الکترومغناطیسی که روی شاتل ناسا تست شده بود منجر به انهدام یک فروند هواپیمای    که در حال بلند شدن از فرودگاه نظامی گاندار بود شد ، طبق گزارش ، هواپیمای آمریکایی که حامل 258 تفنگدار آمریکایی بود بعد از بلند شدن ناگهان با از دست دادن موتورها مواجه شد و به زمین سقوط کرد ، در پی این حادثه تمامی خدمه و سربازان کشته شدند .

3 شاهد کانادایی که بلند شدن هواپیما و سقوط آنرا نظاره گر بودند یک سال پس از ماجرا در مصاحبه با شبکه ی خبری کانادا در ساعت 10 شب 8 آوریل 1986 در توصیف حادثه گفتند :"قبل از سقوط هواپیما هیچ آتش یا دودی از هواپیما خارج نشد ، اما از لحظاتی بعد از بلند شدن ،بدنه ی هواپیما بطور عجیبی به رنگ نارنجی و زرد میدرخشید" این نشانه ی واضحی از استفاده از سلاح الکترومغناطیسی در حالت مداوم بود و مشابه موردی که در آن چند فروند اف-111 آمریکایی در ویتنام سقوط کردند ، سیستمهای الکتریکی هواپیمای    توسط کره ی مغناطیسی که در آن قرار داشت مختل شد و بعلت تخلیه ی انرژی شدید مغناطیسی روی بدنه و اسکلت هواپیما ، بدنه ی خارجی هواپیما در اثر این تخلیه به رنگ "نارنجی روشن" میدرخشید .

از دست رفتن موتورهای هواپیما نیز بعلت اعمال متمرکز انرژی مغناطیسی به موتورها بوده ، بطوریکه یکی از شاهدان ادعا کرده بود اشعه های نورانی که از آسمان به سمت هواپیما منتشر میشدند را دیده که این برخورد باعث آتش گرفتن و حتی بخار شدن قطعات پلاستیکی داخل هواپیما شده که این واکنش منجر به آزاد شدن گازهای مرگباری چون سیانید میشود (طبق گزارش دپارتمان دفاع آمریکا از حادثه ، حدود نصف سربازان قبل از سقوط هواپیما در اثر استنشاق گاز سیانید خفه شده بودند) بنابراین بنظر میرسد اپراتور سلاح شوروی بعد از بلند شدن هواپیما بطور همزمان از دو شیوه ی مداخله ی انرژی (برای مختل کردن سیستمهای الکترونیکی هواپیما) و اعمال انرژی (برای از کار انداختن مستقیم موتور ها) استفاده کرده . "

سیاست جنگ بدون خونریزی و جنگ سیاست با خونریزی است


  • تاریخ ارسال : چهار شنبه 13 خرداد 1394 ساعت: 20:30
  • نویسنده :

می پسندم نمی پسندم
نظرات()
برچسب ها : ,

نیکولا تسلا

 
نیکولا تسلا
تازه کردن چاپ
 
علوم طبیعت > فیزیک > دانشمندان فیزیک (cached)

مقدمه

نیکولا تسلا (10 جولای ، 1856 - 7 ژانویه ، 1943) یک فیزیکدان ، مخترع و مهندس برق صربی - آمریکایی بود. مشهورترین کوشش تسلا ارائه تئوری الکتریسیته جریان متناوب چند فاز بود که او در ساخت اولین موتور القایی در سال 1882م بکار برد و نیز توسعه طراحی تعداد زیادی از دیگر ماشینهای الکتریکی و فنآوریهای مرتبط. تئوری او و بسیاری از |اختراعات ثبت شده او زیر بنای سیستم توان الکتریکی پیشرفته کنونی را پایه گذاری کردند. تسلا همچنین برای اختراع سیم پیچ تسلا و توربین بدون تیغه (که بر اساس اصول روان روی مایعات و اثر لایه مرزی کار می‌کند) مورد توجه قرار گرفته است.


img/daneshnameh_up/5/50/Nikola_Tesla.jpg





مجله life در یک شماره اختصاصی که یک بار چاپ مجدد شد، تسلا را در بین صد نفر از مهمترین افراد هزاره گذشته شمرد. او رتبه 57 را در این بین کسب کرد و در موردش گفته شده بود یکی از دور اندیشترین مخترعین عصر الکتریکی. آنها بیان می‌کنند که کار او بر روی میدان دوار مغناطیسی و جریانهای متناوب به برقدار کردن جهان کمک کرد http://www.teslasociety.com/lifemag2.jpg. تسلا، واحد SI اندازه گیری چگالی شار مغناطیسی یا القای مغناطیسی (که عموماً به عنوان میدان مغناطیسی B شناخته می‌شود)، به افتخار او نام گذاری شده است (در Conférence Générale des Poids et Mesures ، پاریس ، 1960م).

سالهای اولیه

تسلا در دهم ژولای 1856 در سمیلجان در نزدیکی گوسپیک ، لیکا به دنیا آمد. پدرش ، پدر روحانی میلوتین تسلا ، در مرکز صرب ارتودکس کارلوچی یک کشیش بود. مادرش ، دوکا ماندیک تجهیزات صنایع خانگی درست می‌کرد. تسلا یکی از پنج فرزند این خانواده بود. او یک برادر و سه خواهر داشت. تسلا در کارلواک (آستریا - هانگری) به مدرسه رفت و سپس مهندسی برق را در پلیتکنیک آستریا در گراز ، آستریا در سال 1875م به پایان رساند. در این هنگام او به مطالعه کاربردهای جریان متناوب پرداخت.

در سال 1881م او به بوداپست رفت تا برای شرکت تلگراف کمپانی آمریکایی تلفن کار کند. هنگام گشایش مرکز تلفن در بوداپست ، سال 1881م ، تسلا سرتکنسین شرکت بود و بعدها مهندس دولت یوگوسلاو و مهندس اولین سیستم تلفن کشور شد. او یک تکرار کننده تلفن (یا تقویت کننده) را نیز ساخت. برای مدت کوتاهی او در ماریبور اقامت کرد. او در اولین شغلش به عنوان کمک مهندس استخدام شد. در این زمان تسلا از یک آشفتگی روانی رنج می‌برد.

در سال 1882م او به پاریس رفت تا در آنجا به عنوان یک مهندس برای شرکت آمریکای شمالی ادیسون بر روی بهبود طراحی تجهیزات الکتریکی کار کند. در همین سال او به فکر موتور القایی افتاد و شروع به ساخت دستگاههای مختلفی کرد که از میدانهای مغناطیسی دوار استفاده می‌کردند (که او برای آن در سال 1888م حق ثبت اختراع گرفت). با شنیدن خبر بیماری مادرش ، تسلا به سرعت سراغ مادرش رفت و تنها چند ساعت قبل از مرگ مادرش در سال 1882م پیش او رسید. پس از مرگ مادرش تسلا بیمار شد. او مدت دو الی سه هفته در تومینگاژ صرف بهبود خود کرد. در سال 1896م ، تسلا (بنابر مصاحبه‌ای که در سال 1916م انجام داد)، نوعی بلندگو ساخت. صداهای بلندگو دارای کیفیت صدای تلفنهای آن زمان بود. این اختراع هیچگاه نه ثبت شد و نه بطور عمومی منتشر شد (تا سالها بعد توسط خود تسلا).

سالهای میانی

در سال 1884م با رها کردن زادگاهش ، تسلا به ایالات متحده آمریکا رفت تا شغلی را در شرکت ادیسون در شهر نیویورک بپذیرد. او با 4 سنت) ، یک کتاب شعر و یک توصیه نامه (از طرف چارلز بتچلور ، مدیر او در کار سابقش) به آمریکا رسید.

استخدام اولیه

تسلا برای توماس ادیسون کار کرد و او برای ارتقای دیناموهای DC ادیسون مبلغ 50000 دلار به تسلا پیشنهاد داد. تسلا حدود یک سال برای طراحی جدید آنها کار کرد و وقتی که راجع به پنجاه هزار دلار از ادیسون سوال کرد، او پاسخ داد، تسلا ، تو شوخی ما آمریکاییها را نمی‌فهمی. تسلا استعفا داد. در سال 1886م تسلا شرکت خودش را تأسیس کرد، روشنایی الکتریکی و تولید صنعتی تسلا. سرمایه گذاران مالی اولیه با تسلا بر سر طرح وی برای یک موتور جریان متناوب مخالفت کردند و در نهایت او را از مسئولیتهایش در شرکت عزل کردند.

تسلا از سال 1886م الی 1887م در نیویورک برای تأمین مالی خودش و جمع آوری سرمایه برای پروژه بعدی‌اش به عنوان یک کارگر ساده کار کرد. در سال 1887م او موتور القایی ابتدایی جریان متناوب بدون جاروبک را ساخت که آن را در سال 1888م به موسسه مهندسین برق آمریکایی (که اکنون IEEE نامیده می‌شود) ، ارائه داد. در همان سال او اصول سیم پیچی تسلا را توسعه داد و شروع بکار با وستینگهاوس ، آزمایشگاه پیتسبرگ وستینگهاوس کرد. وستینگهاوس به ایده‌های او راجع به سیستمهای چند فاز که انتقال جریان الکتریکی AC را در طول فواصل بلند ممکن می‌سازد، توجه کرد.

اشعه‌های X و دوستیها

در آوریل 1887م تسلا شروع به تحقیق راجع به آنچه بعدها به عنوان اشعه X شناخته شد، کرد اما توسط دستگاههای خودش کرد که از تیوبهای اشعه X بدون الکترود هدف گیری متفاوت بود، مانند تیوبهای انحنا. واژه جدید این فرآیند برمسترالانگ است. در سال 1891م او یک شهروند آمریکایی به تابعیت در آمده شد و آزمایشگاه خیابان هاستون خودش را تأسیس کرد. او تیوبهای خلا را بصورت بدون سیم در آن روشن کرد و نشان داد که قابلیت انتقال توان بی‌سیم وجود دارد. در این هنگام ، تسلا دوستی نزدیک و همیشگی را با مارک توین آغاز کرد.

آنها زمان بسیاری از اوقاتشان را باهم در آزمایشگاه تسلا و دیگر جاها صرف کردند. دوستان نزدیک تسلا هنرمندان بودند. او همچنین با آر. ا. جانسون دوست بود که بسیاری از شعرهای صربی زماج را اقتباس کرده بود (که تسلا آنها را ترجمه کرد). وقتی که او 36 ساله بود، اولین حقوق ثبت اختراع او که راجع به سیستم قدرت چند فاز بود پذیرفته شد. او تحقیقاتش را راجع به سیستم و اصول میدان مغناطیسی دوار ادامه داد. پیش از سال 1892م تسلا از آنچه که بعدها ویلهلم رونتگن به عنوان اثر اشعه X شناسایی کرد، آگاه شد.

او آزمایشات متعددی انجام داد (شامل عکس گرفتن از استخوانهای دست خودش ، بعدها او این تصاویر را برای رونتگن فرستاد) اما او یافته‌هایش را در معرض اطلاع عموم قرار نداد، اکثر تحقیقات او در آتش سوزی آزمایشگاه خیابان هاستون در سال 1895م از بین رفت. تسلا اولین کسی بود که خطرات کار با اشعه X را گزارش داد اما با دلایل غلط: "راجع به اثرات مضر بر روی پوست ... من فهمیدم که آنها به غلط تفسیر شده‌اند، این مسایل به علت اشعه‌های رونتگن نیست، بلکه به علت ازن تولید شده در تماس با پوست است. اسید نیتروژن هم ممکن است علت این امر باشد، اما به میزان بسیار کمی." (تسلا ، در نقد الکتریکی ، 30 نوامبر 1896).

بی‌سیم و AIEE

تسلا به عنوان جانشین رئیس موسسه مهندسین برق آمریکا (که الان بخشی از IEEE است) از سال 1892م تا 1894م فعالیت کرد. از سال 1893م تا 1895م او بر روی جریانهای متناوب فرکانس بالا تحقیق کرد. او ولتاژ متناوبی به اندازه یک میلیون ولت ایجاد کرد که از یک سیم پیچی تسلای مخروطی استفاده می‌کرد و اثر پوستی را در اجسام هادی مورد تحقیق قرار داد. همچنین او مدارات تنظیم شده را طراحی کرد و یک ماشین برای القای خواب ، لامپهای خلا گازی بدون سیم و انرژی الکترو مغناطیسی انتقال یافته بدون سیم را ابداع کرد، که با این کار ، عملا اولین فرستنده رادیویی را ساخت.

در سنت لوییس ، میسوری در سال 1893م ، تسلا نمایشی راجع به ارتباطات رادیویی انجام داد (او عبور انرژی رادیویی را در فضا از یک طرف صحنه به طرف دیگر نشان داد). او اصول این آزمایش را بطور دقیق برای موسسه فرانکلین در فیلادلفیا ، پنسیلوانیا و انجمن روشنایی الکتریکی ملی توضیح داد. هنریش هرتز چنین نمایشهایی را بطور مکرر پنج سال پیش انجام داده بود. نمایشهای هنریش عمومی نبودند (او این کار را در دوران درس فیزیکش ارائه داده بود) اما اگر بخواهیم به دقت صحبت کنیم کارهای تسلا هم عمومی نبودند (موسسه فرانکلین تا سال 1934م برای عموم مردم باز نشد).

نمایشگاه جهان

در سال 1893م نمایشگاهی در شیکاگو ، الینویس با عنوان نمایشگاه کلمبیای جهان برگزار شد که برای اولین بار ساختمانی را به نمایشگاه الکتریکی اختصاص داد. تسلا و وستینگهاوس طی یک واقعه تاریخی ، برق AC را با روشن کردن نمایشگاه توسط آن ، به بازدید کنندگان معرفی کردند.

جنگ جریانها

در عصر جنگ جریانها در اواخر دهه 1880م ، به علت تبلیغ ادیسون بر استفاده از جریان مستقیم در توزیع توان الکتریکی در مقابل جریان متناوب که توسط تسلا حمایت می‌شد، نیکولا تسلا و توماس ادیسون تبدیل به دو رقیب و دشمن شدند. برای اطلاعات دقیقتر جنگ جریانها را مشاهده کنید. وقتی که تسلا 41 ساله بود، اولین حق اختراع رادیوی پایه را به ثبت رساند (به شماره US645576) یک سال بعد ، او طرز کار یک قایق کنترل از راه دور را به ارتش ایالات متحده نشان داد و معتقد بود که ارتش به چیزهایی نظیر اژدرهایی با هدایت رادیویی نیاز خواهد داشت.

این دستگاهها دارای یک کوهیرر ابداعی و یک سری از گیتهای منطقی بودند. کنترل از راه دور رادیویی تا دهه 1960م یا همان عصر فضا تازگی خودش را حفظ کرد. در همان سال ، تسلا یک شمع الکتریکی برای موتورهای گازوئیلی اختراع کرد که طرز کارش تقریبا مشابه فرآیند بکار رفته توسط موتور احتراق داخلی پیشرفته بود.

ورود به کلورادو اسپرینگس

در سال 1899م تسلا تصمیم گرفت که به کلورادو اسپرینگس رفته و با داشتن مکانی برای آزمایشات فشار قوی و فرکانس بالا ، تحقیقاتش را آغاز کند. او این مکان را اولا بخاطر طوفانهای همیشگی‌اش ، ارتفاع بالا (که در آن هوا به علت فشار پایین ، توانایی شکست دی الکتریک کمتری داشته و راحتتر منجر به یونیزاسیون می‌شود) و خشکی هوا (که نشتی بار الکتریکی را از طریق عایقها کمینه می‌کند) ، انتخاب کرد. و ثانیا هزینه‌ها رایگان بودند و توان الکتریکی از شرکت برق E1 پاسو فراهم می‌شد.

امروزه ، جدولهای شدت مغناطیسی نیز نشان می‌دهند که زمین اطراف آزمایشگاههای او میدان مغناطیسی چگالتری را نسبت به محیط اطراف دارد. تسلا در تاریخ 17 می 1899م به کلورادو اسپرینگس رسید. پیش از رسیدن به خبرنگاران گفت که او در حال انجام آزمایشاتی برای ارسال سیگنالها از قله پیکس به پاریس بوده است. تسلا خاطراتی از آزمایشاتش را در کلورادو اسپرینگس که حدود 9 ماه را در آنجا سپری کرد، نگاه داشت. این خاطرات شامل: 500 صفحه از دست نوشته‌های تسلا و حدود 200 طراحی که بین 1 ژوئن 1899م و 7 ژانویه 1900م به ترتیب تاریخی انجام شده به همراه توضیحات آزمایشاتش ، می‌شود.

او در حال ساخت سیستمی بود برای تلگراف بی‌سیم ، تلفن و انتقال توان ، که با الکتریسیته فشار قوی آزمایش می‌شدند و امکان انتقال بیسیم و توزیع مقادیر بالای انرژی الکتریکی در طول فواصل بلند را داشت. او همچنین سیستمی را برای تحقیقات جغرافیایی سیسمولوژی طراحی کرد که او آنرا تلجیودینامیکس نامید ... و بیان داشت که از یک دنباله بلند انفجارهای کوچک می‌توان برای یافتن سنگهای معدن و ایجاد زمین لرزه‌هایی که قادر به تخریب زمین باشد، استفاده کرد. او این آزمایش را انجام نداد چرا که گمان می‌کرد نتیجه مطلوبی نخواهد داشت.

ساخت و ساز آزمایشگاه

کمی بعد از رسیدن به کلورادو اسپرینگس ‏‏، تسلا و یک پیمان کار محلی و تعدادی از دستیارانش شروع به ساخت یک آزمایشگاه کردند. آزمایشگاه در نوب هیل واقع در شرق مدرسه نابینایان و ناشنوایان کلورادو و یک مایلی (1.6 کیلومتر) شرق مرکز شهر ، تأسیس شده بود. اهداف این آزمایشگاه در ابتدا آزمایش با الکتریسیته فرکانس بالا و دیگر پدیده‌ها و دوما تحقیق بر روی انتقال بیسیم توان الکتریکی بود.

تسلا برای آزمایشگاه ، یک ساختمان پنجاه در شصت فوت (15 در 18 متر) با یک سقف هشتاد فوتی (24متر) در نظر گرفت. یک آنتن هادی یک صد و چهل و دو فوتی (43 متر) با یک توپ چوبی پوشیده شده با فویل روی ، به ضخامت سی اینچ (760 میلیمتر) ، بر روی پشت بام برافراشته شده بود. پشت بام برای جلوگیری از آتش سوزی ناشی از جرقه‌ها و دیگر اثرات خطرناک آزمایشات ، صاف شده بود. آزمایشگاه تجهیزات و دستگاههای حساسی داشت.

فرستنده تقویت کننده

این آزمایشگاه دارای بزرگترین سیم پیچی تسلا بود که تا بحال ساخته شده است که قطرش پنجاه و دو فوت (16 متر) بود و به عنوان فرستنده بزرگ کننده (MT) شناخته می‌شد. این دستگاه بر خلاف سیم پیچهای تسلای کلاسیک ، یک سیستم تقویت کننده سه سیم پیچه بود که نیازمند تحلیلهای مختلفی ، متفاوت از تحلیل بر اساس سیم پیچهای رزونانسی کوپل شده ثابت متمرکز بود. این دستگاه در یک فرکانس طبیعی یک چهارم طول موج نوسان می‌کرد و می‌توانست در یک حالت موج پیوسته و در یک حالت نوسانی موج ناقص میرا شده نیز کار کند. مطابق محاسبات ، تسلا از این دستگاه برای ارسال دهها هزار وات توان بصورت بیسیم استفاده کرده است. این دستگاه می‌توانسته میلیونها ولت الکتریسیته را تولید کرده و صاعقه‌هایی بلندتر از یک صد فوت (30 متر) را بوجود بیاورد.

تسلا اولین کسی بود که اثرات الکتریکی در حد صاعقه را بوجود آورد. دستگاه MT رعدهایی را بوجود آورد که از فواصلی به اندازه کریپل کریک شنیده می‌شدند. مردم نزدیک آزمایشگاه جرقه‌هایی را مشاهده می‌کردند که از زمین و از طریق کفشهایشان ، به پاهایشان ساطع می شد. برخی جرقه های الکتریکی را از شیر آتشنشانی مشاهده می‌کردند (تسلا برای مدتی زمین کردن را توسط لوله کشی شهر زمین انجام می‌داد). محیط اطراف آزمایشگاه با یک کرونای آبی، درخشان شده بود (مشابه آتش الموی مقدس).

یکی از آزمایشات تسلا با MT، ژنراتور شرکت برق کلورادو اسپرینگس را به دلیل باز خورد ژنراتورهای شهر ، از بین برد و شهر را دچار خاموشی کرد. شرکت از دسترسی تسلا به تغذیه ژنراتورهای پشتیبان در صورت عدم تعمیر ژنراتور اولیه با هزینه خود تسلا ، جلوگیری به عمل آورد. طی چند روز ، این ژنراتور دوباره به راه افتاد.

مدارات تنظیم شده

به علاوه تسلا ترانسفورماتورهای رزونانسی بسیار کوچکی ساخت و ایده مدارات الکتریکی تنظیم شده را کشف کرد. او همچنین تعدادی کوهیرر را برای جداسازی و دریافت امواج الکترومغناطیس ساخت و کوهیرر دوار را طراحی کرد و از آن برای شناسایی انواع خاص پدیده‌های الکترو مغناطیسی که مشاهده کرده بود، استفاده کرد. این دستگاهها دارای مکانیسمی متشکل از چرخه‌ای دنده دار بودند که توسط یک مکانیسم رانشی فنری حلقوی که استوانه‌های شیشه‌ای کوچکی را می‌چرخاند، گردانده می‌شدند. این آزمایشات آخرین مرحله سالهای کار بر روی مدارات تنظیم شده هم زمان شده بود.

تسلا در تاریخ 3 ژولای ، 1899م در دفترچه‌اش نوشت که یک ترانسفورماتور رزونانسی جداگانه که در فرکانسی مشابه فرکانس یک ترانسفورماتور بزرگتر و تنظیم شده با ولتاژ بالاتر ، انرژی را از سیم پیچی بزرگتر که به عنوان یک فرستنده انرژی بیسیم عمل می‌کند، دریافت و ارسال می کند. از این مطلب برای تصویب حق انحصاری اختراع تسلا برای رادیو در طی آخرین مباحث مطرح شده دادگاه استفاده شده است. این سیم پیچهای رزونانس فرکانس بالای هسته هوایی ، شکل ابتدایی سیستمهای رادیویی تا رادار و تصویر نگاری رزونانسی مغناطیسی پزشکی بودند.

انتشار و رزونانس

در تاریخ 3 ژولای ، 1899م تسلا امواج ساکن زمینی را در داخل زمین کشف کرد. او نشان داد که زمین مانند یک هادی نرم و صیقل خورده رفتار می‌کند و دارای ارتعاشات الکتریکی است. او امواجی را مورد آزمایش قرار داد که ویژگیشان یک کمبود ارتعاش در نقاطی بود که بین آن نقاط نواحی ارتعاش حداکثر ، بصورت دورهایی رخ می‌دهد. این امواج ایستا توسط محدود کردن امواج در مرزهای هادی ساخته شده ، ایجاد می‌شده‌اند. تسلا نشان داد که زمین می‌تواند به فرکانسهای از پیش تعریف شده ارتعاشات الکتریکی پاسخ دهد. در این هنگام ، تسلا فهمید که دریافت و ارسال توان در اطراف جهان ممکن است.

تسلا آزمایشاتی را به منظور فهمیدن نحوه انتشار الکترومغناطیسی و رزونانس زمین انجام داد. از روی اسنادی که به دقت موجود هستند (از عکسهای مختلف گرفته تا تاریخ آزمایشات) معلوم است که او صدها لامپ را از فاصله 25 مایلی (40 کیلومتر) بصورت بی‌سیم روشن کرده است. او چندین کیلومتر سیگنالهایی را ارسال کرد و لامپهای نئون را که از طریق زمین هدایت می‌شدند روشن کرد.

او در رابطه با روشهای بهینه سازی یون کره برای ارسال انرژی بدون سیم در طول فواصل بلند ، تحقیق کرد. او در تحقیقاتش فرکانسهای بسیار پایینی از طریق زمین و بخشهایی از یون کره که لایه طرف سنگین کنلی خوانده می‌شد، ارسال کرد. تسلا محاسبات ریاضیاش را بر پایه آزمایشاتش انجام داد و کشف کرد که فرکانس رزونانس این بخش تقریبا هشت هرتز است. در دهه 1950 محققین تأیید کردند که فرکانس رزونانس در این محدوده بود.

امواج کیهانی

در آزمایشگاه کلورادو اسپرینگس تسلا، سیگنالهای رادیویی فرا زمینی را ضبط کرد و یافته‌هایش را در برخی از ژورنالهای آن زمان منتشر کرد. اطلاعات و اخبار او توسط کمیته علمی که سخنان او را نپذیرفته بودند رد شد. او متوجه شد که اندازه گیریهای گیرنده او از سیگنالهای مکرر با سیگنالهایی که او از طوفانها و نویز زمین دریافت کرده بود، اساسا متفاوت بودند. خصوصا این که او بعدا به یاد آورد که سیگنالها بصورت گروههایی از کلیکهای 1تایی ، 2 تایی ،3تایی و 4 تایی باهم ظاهر شدند.

او در مقاله‌ای به نام یک چشم عظیم در حال دیدن اطراف جهان در 25 فوریه 1923م عنوان کرد که: بیست و دو سال پیش هنگام انجام آزمایش در کلورادو با یک دستگاه توان بی‌سیم ، به شواهدی تجربی غیر عادیای از وجود حیات در مریخ دست یافتم. من یک گیرنده بی‌سیم با حساسیت فوق العاده را بدون این که هیچ چیزی را بدانم ساخته بودم و بدین وسیله سیگنالهایی را دریافت کردم که من از آنها به عنوان 1-2-3-4 تعبیر می‌کنم. من اعتقاد دارم که مریخیها از اعداد برای ارتباطات استفاده می‌کنند چرا که اعداد جهانی هستند. (تلگرام آلبانی &#8212 25 فوریه ، 1923م)


  • تاریخ ارسال : چهار شنبه 13 خرداد 1394 ساعت: 19:49
  • نویسنده :

می پسندم نمی پسندم
نظرات()
برچسب ها : ,

عيد نيمه شعبان

اي چاره ي درخواستگان ادرکني
اي مونس و يار بي کسان ادرکني
من بي کسم و خسته و مهجور و ضعيف
يا حضرت صاحب الزمان ادرکني

 

عمريست که از حضور او جا مانديم
در غربت سرد خويش تنها مانديم
او منتظر است تا که ما برگرديم
ماييم که در غيبت کبري مانديم

 

 

بر چهره پر ز نور مهدي صلوات بر جان و دل صبور مهدي صلوات

 


تا امر فرج شود مهيا بفرست بهر فرج و ظهور مهدي صلوات

 

گویند کسان که روز عید آمده است

این نکته بطبع من بعید آمده است

روزیست به ماعید که گویند همه

زان یار سفرکرده نوید آمده است

ولادت امام زمان(عج) مبارک

 

 

 


  • تاریخ ارسال : سه شنبه 12 خرداد 1394 ساعت: 18:44
  • نویسنده :

می پسندم نمی پسندم
نظرات()
برچسب ها : ,

اعياد شعبانيه

با سلام و تبريك ايام پربركت شعبانيه زاد روز ولادت سرور آزادگان حسين (ع) و عباسش و سجادو سجودش و نيمه شعبان و ظهور مولودش(عج)

در ادامه علاقمندان به دستگاه و مدارات قديمي را به اين ادرس دعوت مي كنم

http://www.one-electron.com/FC_Ham.html

در اين سايت  نقشه و جزوات خيلي از راديو ها موجود و قابل بهره برداري است

 

 

اين جا هم بد نيست:


  • تاریخ ارسال : جمعه 1 خرداد 1394 ساعت: 8:44
  • نویسنده :

می پسندم نمی پسندم
نظرات()
برچسب ها : ,

روز جهاني ارتباطات

با سلام و تبريك مبعث پيامبر  مهر و رحمت  محمد مصطفي (ص)

فردا  روز جهاني ارتباطات و مخابرات در شبكه راديوئي جوان از ساعت 9 الي 10 صبح ويژه برنامه اي  در برنامه كاوشگر جوان برگزار مي شود فركانس 88 مگا هرتز FM

 از همه دوستان و علاقمندان راديو آماتوري دعوت مي شود با حضور خود در اين برنامه و تماس يا پيام يا يا مراجعه به سايت و يا به هر طريق ممكن علاقه و ابراز وجود و تمايل و طرفداري و اشتياق خود را به راديو آماتوري به نمايش بگذارند

به اميد  شنيدن صداي گرم و ديدن پيام هاي شما عزيزان در اين برنامه

استقبال و علاقمندي و شركت در اين برنامه امكان تداوم آنرا مهيا ساخته و در پيشبرد و روشن شدن راديو اماتوري كمك فراوان خواهد كرد

با تشكر

عبدالحق


  • تاریخ ارسال : شنبه 26 ارديبهشت 1394 ساعت: 9:50
  • نویسنده :

می پسندم نمی پسندم
نظرات()
برچسب ها : ,

اولين و بهترين راديو اماتور آمريكا

 

 


  • تاریخ ارسال : شنبه 26 ارديبهشت 1394 ساعت: 9:44
  • نویسنده :

می پسندم نمی پسندم
نظرات()
برچسب ها : ,

اولين راديو آماتور

با اطلاعات موجود اولين راديوآماتور جهان پروفسور هيوز انگليسي است كه در سال 1879 سالها قبل از هرتز، ماركني و ديگران اولين فرستنده و گيرنده‌هاي راديويي تا حدود 200 متر برد را آزمايش نمود. ولي بطور عمومي ماركني مخترع راديو محسوب مي‌گردد كه در سال 1896 اولين سيستم راديويي را ثبت نمود و در سال 1897 برد حدود 14 كيلومتر سپس 140 كيلومتر را آزمايش نمود و با مخابره يك حرف مورس از انگلستان تا شمال كانادا (نيوفوندلند) در سال 1901 عصر راديو را عملاً آغاز نمود.


  • تاریخ ارسال : شنبه 26 ارديبهشت 1394 ساعت: 9:24
  • نویسنده :

می پسندم نمی پسندم
نظرات()
برچسب ها : ,

زندگي ماركوني

 

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

گولیلمو مارکونی

 

متولد

۲۵ آوریل ۱۸۷۴
بولونیا

مرگ

۲۰ ژوئیه ۱۹۳۷ میلادی (۶۳ سال)
رم

ملیت

 ایتالیا

رشته فعالیت

مهندسی برق

دلیل شهرت

اختراع سیستم بی‌سیم تلگرافی یا همان رادیو

جوایز

مدال فرانکلین (۱۹۱۸)
جایزه نوبل فیزیک
مدال افتخار انجمن مهندسان برق و الکترونیک (۱۹۲۰)

گولیلمو مارکونی (به ایتالیایی: Guglielmo Marconi) (۲۵ آوریل ۱۸۷۴ - ۲۰ ژوئیه ۱۹۳۷) مهندس برق ایتالیایی و دریافت‌کننده جایزه نوبل بود که در گسترش سیستم بی‌سیم تلگرافی یا همان رادیو تاثیر بسیاری داشت. مارکونی رئیس [۱] و عضو شورای عالی فاشیستی ایتالیا بود.[نیازمند منبع]

محتویات

ابتدای زندگی

گوگلیلمو مارکونی در شهر بولونیای ایتالیا زاده شد. وی دومین پسر خانواده جوزپه مارکونی و آنی جیمسون که از خانواده‌های اشراف و متشخصین ایتالیا به شمار می‌رفتند، بود. مادرش آنی دختر آندرو جیمسون از نوادگان دافنه[۲] در وکسفورد[۳] ایرلند برای خود تاریخچه بزرگی خانوادگی داشت.

مارکونی به طور خصوصی درس خواند و تحصیلاتش را زیر نظر آموزگاران کارکشته ایتالیایی در بولونیا و فلورانس ادامه داد. به عنوان یک پسربچه علاقه زیادی به فیزیک و علوم الکترونیکی داشت و کارها و پژوهش‌های کسانی مانند ماکسول، هرتز و دیگران را بررسی و مطالعه می‌کرد.

در سال ۱۸۹۵ تجربیات و فعالیتهای آزمایشگاهی اش را در آزمایشگاه پدرش در پونتچیو[۴] شروع کرد جایی که اولین سیگنالها و نشانه‌های رادیویی تلگراف بی‌سیم را در فاصله یک و نیم مایلی مخابره کرد. در سال ۱۸۹۶ مارکونی تجهیزات آزمایشگاهی خود را به انگلیس آورد و در آنجا با سر ویلیام پریس[۵] مهندس الکترونیک اداره پست آشنا شد و بعد از یک سال حق ثبت امتیاز نخستین سیستم تلگراف بی سیم را دریافت کرد و این اختراع را به نام خود ثبت کرد.

تأسیس کمپانی مارکونی

یکی از دستگاه‌های فرستنده رادیویی مارکونی او با موفقیت تمام سیستم مخابره بی سیم خود را در لندن بین ایستگاه مخابراتی [۶] و بریستول[۷] در معرض نمایش گذاشت و در ژولای ۱۸۹۷ کمپانی تلگراف بی سیم و سیگنال[۸] &[۹] را با مسوولیت محدود تأسیس کرد. این شرکت در سال ۱۹۰۰ به کمپانی تلگراف بی سیم مارکونی تغییر نام داد. در همان سال سیستم بی سیم خود را در حضور مقامات دولتی ایتالیا در [۱۰] به معرض نمایش گذاشت. این نمایش در ایتالیا در فاصله ۱۲ مایلی انجام شد که رکوردی چشمگیر تا آن زمان بود.

در سال ۱۸۹۹ ارتباط تلگراف بی سیم میان دو کشور فرانسه و انگلیس برقرار شد. او ایستگاه‌های بی سیم ثابتی را در نیدلز،[۱۱] ایسل آو ویت،[۱۲] بورن موث[۱۳] و پس از آن در هاون هتل،[۱۴] پول[۱۵] و دورست[۱۶] ایجاد کرد. وی همچنین در سال ۱۹۰۰ شماره مشهور ۷۷۷۷ را برای امتیاز مخابرات بی سیم هم فرکانس را به نام خود ثبت کرد.

یک فرضیه با اثبات تجربی

در دسامبر سال ۱۹۰۱ او توانست فرضیه امواج رادیویی که تحت تأثیر چرخش زمین و در مدار آن قرار نمی‌گرفتند را اثبات کند. او با بیان این فرضیه اقدام به مخابره کردن اولین سیگنالهای امواج رادیویی در اقیانوس اطلس میان پولدهو،[۱۷] کورن وال[۱۸] و سنت جونز،[۱۹] نیوفوندلند به فاصله ۲۱۰۰ مایلی مخابره کرد.

سالهای ۱۹۰۲ تا ۱۹۱۲ او اختراعات دیگری را به ثبت رساند. در ۱۹۰۲ در طول سفر دریایی خود به فیلادلفیای آمریکا تأثیرات روشنایی روز و ارتباط مستقیم آن با ارتباطات و امواج بی سیم را کشف کرد و در همان سال امتیاز استاندارد امواج رادیویی شد ثبت نمود. این گیرنده برای سالهای طولانی یک الگوی استاندارد و جامع بود.

مخابره اولین پیام تلگرافی و امواج کوتاه

مارکونی به همراه همسر دوم و فرزندشان در دسامبر ۱۹۰۲ او اولین پیغام کامل تلگرافی را از ایستگاه‌هایی در گلاس بی،[۲۰] نووا اسکوشیا[۲۱] و پس از آن [۲۲] و ماساچوست به پولدهو[۲۳] مخابره شد. این آزمایش‌ها در سال ۱۹۰۷ در آیین گشایش نخستین سرویس بازرگانی آن سوی اقیانوس اطلس بین گالاس بی و کلیفدن[۲۴] ایرلند به اوج خود رسید.

این ماجرا پس از آن بود که نخستین سرویس همگانی تلگراف بی سیم در فاصله‌ای کوتاهتر میان باری در ایتالیا و مونته‌نگرو برقرار شد.

مارکونی در سال ۱۹۰۵ امتیاز آنتن هوایی رادیویی را نیز به نام خود ثبت کرد. در سال ۱۹۱۴ به عنوان ستوان ارتش ایتالیا و پس از آن درسال ۱۹۱۶ در سمت ناخدای ناوگان ایتالیایی و سرکرده آنان، در ارتش خدمت کرد.

در سال ۱۹۱۷ او عضو هیئت اعزامی ایتالیا به آمریکا بود و در سال ۱۹۱۹ به عنوان نماینده کنفرانس صلح پاریس شرکت کرد. او نشان افتخار ارتش ایتالیا را به خاطر خدمت صادقانه به ارتش این کشور در سال ۱۹۱۹ دریافت کرده و طی سالهای خدمت در ارتش به پژوهش در مورد امواج کوتاه ادامه داد و اولین آزمایش‌ها پیرامون این امواج را به طور عملی انجام داد، در سال ۱۹۲۳ با همکارانش در انگلیس به آزمایش روی این سری از امواج پرقدرت میان ایستگاه رادیویی پولدهو و قایق تفریحی مارکونی که در آتلانتا و مدیترانه بود پرداخت.

پیشنهادهای استفاده از این سیستم به معنای امپراتوری باشکوه ارتباطات بود که از سوی دولت انگلستان پذیرفته گشت و بدین ترتیب اولین ایستگاه ارتباطی میان انگلیس و کانادا در سال ۱۹۲۶ شکل گرفت و ایستگاه‌های بعدی متعاقباً در سالهای بعد اضافه شدند.

کشف امواج کوتاه

در سال ۱۹۳۱ مارکونی پژوهشهای گسترده خود را درباره انتشار گسترده امواج کوتاه از سر گرفت که نتیجه آن در سال ۱۹۳۲ در قالب اولین تلفن بی سیم که از امواج کوتاه الکترومغناطیسی بهره می‌برد ارائه داد که میان واتیکان رم و کستل گاندولفو،[۲۵] شهری که پاپ تابستان‌ها در آنجا مستقر بود بکار گرفته شد. دو سال بعد در سستری لوانته[۲۶] امواج کوتاه رادیویی که برای هدایت کشتی کشف کرده بود را در برابر نیروی دریایی به معرض نمایش گذاشت. او پس از این اختراعات، مدرک دکترای افتخاری دانشگاه‌های بسیاری را در سراسر اروپا کسب کرد و در مجامع جهانی جوائز و افتخارات زیادی را به نام خود ثبت نمود که از میان آنها می‌توان به جایزه نوبل با مشارکت فردیناند برون در فیزیک در سال ۱۹۰۹، نشان آلبرت از جامعه سلطنتی هنری،[۲۷] نشان جان فریتز،[۲۸] نشان کلوین[۲۹] و ... اشاره کرد.

او همچنین از طرف تزار روسیه نیز مفتخر به کسب عنوان شد و حتی از سوی سنت آن،[۳۰] پادشاه ایتالیا به لقب فرمانده ارشد نایل آمد. بسیاری دیگر نیز در همان زمان به استعداد و نبوغ او واقف بودند. در ۱۹۱۴ او در مجلس سنای ایتالیا به مقام سناتوری رسید و در انگلستان به عنوان یک نجیب زاده در [۳۱] به شهرت رسید و پس از آن در سال ۱۹۲۹ به عنوان موروثی مارچس[۳۲] دست پیدا کرد.

زندگی شخصی

در سال ۱۹۰۵ با بئاتریس اوبرین[۳۳] دختر بارون چهاردهم اینچیگوئین[۳۴] ازدواج کرد. ازدواجی که تا ۱۹۲۷ بیشتر دوام نداشت و در همان سال با کنتس بتزی-اسکالی[۳۵] از شهر رم پیمان زناشویی بست. مارکونی از ازدواج اولش یک پسر و دو دختر داشت و از همسر دومش فقط صاحب یک دختر شد. تفریح او در زمان فراغتش شکار، دوچرخه سواری و خودرورانی بود. وی در نهایت در ۲۰ ژوئیه ۱۹۳۷ در رم درگذشت.

تصورات نادرست

گولیلمو مارکونی رادیو را اختراع نکرد بلکه آنرا برای ارتباطات و بکارگیری عمومی گسترش داد.[۳۶] در تاریخ از شخص خاصی به عنوان مخترع رادیو نام برده نشده‌است.

پانویس

^ در زبان ایتالیایی ترکیب gli «لیی» تلفظ می‌شود.

 


  • تاریخ ارسال : شنبه 26 ارديبهشت 1394 ساعت: 9:21
  • نویسنده :

می پسندم نمی پسندم
نظرات()
برچسب ها : ,

ماركوني

زندگینامه گوگلي المو ماركوني مخترع راديو
ملیت : ایتالیا - قرن : 19
گوگلي المو ماركوني مخترع راديو در سال 1874 در شهر بولوني ايتاليا به دنيا آمد. او از خانواده‌اي مرفه بود و معلمان و مربيان خصوصي تعليم و تربيت او را به عهده داشتند.ماركوني در سال 1894 و به سن بيست سالگي مطالبي درباره آزمايش‌هاي انجام شده توسط هنريش هرتز خواند. آن آزمايشات به وضوح وجود امواج نامرئي الكترومغناطيسي را كه با سرعتي معادل سرعت نور در فضا حركت مي‌كردند، نشان داده بود.


بلافاصله اين فكر براي ماركوني پديد آمد كه مي‌توان بدون استفاده از سيم از اين امواج براي فرستادن علائمي به فواصل دوردست بهره گرفت. اين امر امكاناتي را براي ارتباطات فراهم مي‌كرد كه در استفاده از تلگراف با سيم ميسر نبود. از جمله اينكه با اين روش ارسال پيام‌ها براي كشتي‌هاي در حال حركت در درياها ممكن مي‌شد.


تا سال 1895 تنها با يك سال تلاش ماركوني موفق شد وسيله لازم براي اين كار را بسازد. در سال 1896 ماركوني وسيله مزبور را در انگلستان به نمايش گذاشت و توانست اولين امتياز انحصاري اختراع خود را دريافت نمايد. ماركوني سريعاً يك شركت تأسيس كرد و در سال 1898 اولين راديوگرام (ماركوني گرام) ارسال شد.


سال بعد او توانست پيام‌هاي بي‌سيم را به آن سوي كانال مانش بفرستد. با اينكه در سال 1900 مهمترين امتياز خود را دريافت نمود ولي همچنان به كار خود ادامه داد و براي بهبود و تكميل اختراع خود تلاش كرد. در 1901 او موفق شد يك پيام راديو به آن سوي اقيانوس اطلس، از انگلستان به نيوفونلند، بفرستد.
اهميت اين اختراع جديد در يك حادثه غم‌انگيز به خوبي آشكار گرديد. در سال 1909 كشتي «اس.اس.ريپوبليك» در تصادفي صدمه ديد و غرق شد. از طريق پيام‌هاي راديويي كمك خواسته شد و تمام سرنشينان كشتي بجز 6 نفر نجات يافتند. در همين سال ماركوني به خاطر اختراعش برنده جايزه نوبل شد. در سال بعد ماركوني موفق شد پيام‌هاي راديويي را از ايرلبند به آرژانتين، يعنی مسافتي بالغ بر شش هزار مايل بفرستد.


تمام اين پيام‌ها با روش خط و نقطه (مورس) فرستاده شده بود. اينك مشخص گرديد كه صدا را نيز مي‌توان به وسيله راديو منتقل كرد. ولي اين كار تا سال 1915 عملي نشد.انتشارات راديويي در مقياس تجاري تنها در اوايل دهه 1920 آغاز گرديد ولي پس از آن خيلي زود توسعه يافت و همگاني شد.


اختراعي كه حقوق انحصاري آن فوق‌العاده با ارزش بود بدون ترديد برخي درگيري‌هاي حقوقي و قضايي را برمي‌انگيخت. اما تمام اين مرافعات و دادخواهي‌ها با رأي صريح دادگاهها در سال 1914 مبني بر حق اولويت ماركوني به خاموشي گراييد.
در سال‌هاي بعد ماركوني تحقيقات مهمي در باب موج كوتاه و مخابرات مايكروويو انجام داد. او در سال 1937 در شهر رم درگذشت.


از آنجا كه ماركوني تنها به عنوان يك مخترع معروف مي‌باشد بديهي است كه تأثير او نيز مناسب با اهميت راديو و تبعات مستقيم آن خواهد بود. (ماركوني تلويزيون را اختراع نكرد اما اختراع راديو گامي مهم براي اختراع تلويزيون بود و بنابراين منصفانه خواهد بود اگر قسمتي از اعتبار اختراع تلويزيون به ماركوني داده شود). روشن است كه ارتباطات بي‌سيم در دنياي نوين از اهميت ويژه‌اي برخوردار است.


در انتقال اخبار براي سرگرمي و تفريح، مقاصد نظامي، تحقيقات علمي و انجام وظايف و بسياري موارد مقاصد ديگر از بي‌سيم استفاده مي‌شود. اگر چه براي برخي موارد مي‌توان از تلگراف، كه نيم قرن قبل اختراع شده بود، استفاده مشابهي كرد اما در بسياري از موارد راديو بي‌رقيب است و چيزي را نمي‌توان جانشين آن كرد. با استفاده از آن مي‌توان با اتومبيلهاي در حال حركت، كشتي‌ها در درياها و هواپيماهاي در حال پرواز و حتي سفينه‌هاي فضايي ارتباط برقرار كرد.


اختراع راديو بسيار مهمتر از اختراع تلفن مي‌باشد. پيامي كه با تلفن فرستاده مي‌شود با راديو نيز مي‌توان ارسال كرد در حالي كه با راديو مي‌توان با نقاطي ارتباط برقرار كرد كه امكان تماس تلفني وجود ندارد.

با توجه به اين نكته و از آنجا كه ارتباط بي‌سيم بسيار مهمتر از ارتباط تلفني است ماركوني در رده‌اي بالاتر از گراهام‌بل قرار مي‌گيرد. اگر اديسون كمي بالاتر از ماركوني قرار داده شد به اين دليل است كه او صاحب اختراعات متعدد و زيادي بود هر چند هيچ‌كدام از آنها به تنهايي اهميت و ارزش راديو را نداشتند.


از آنجا كه راديو و تلويزيون تنها قسمت كوچكي از موارد استفاده عملي از كارهاي نظري ماكسول وفاراده مي‌باشد بنابراين منصفانه است كه ماركوني پايين‌تر از آن دو تن قرار داده شود. اما با توجه به اينكه معدودي از بهترين چهره‌هاي سياسي تأثيري مشابه به تأثير ناركوني بر جهان داشته‌اند بنابراين ماركوني را بايد سزاوار و شايسته رده بالايي در اين فهرست دانست.

منبع:rasekhoon.net

 


  • تاریخ ارسال : شنبه 26 ارديبهشت 1394 ساعت: 9:17
  • نویسنده :

می پسندم نمی پسندم
نظرات()
برچسب ها : ,

اختراع راديو

ماجراي اختراع راديو

از آزمايش موفقيت آميز هاينريش هرتس در سال ۱۸۸۸ مبني بر وجود و امکان ارسال و دريافت امواج راديويي تا زمان اختراع اولين راديوي واقعي، پله هاي پيشرفت يکي يکي طي شدند. آگوستو ريگي، فيزيکدان ايتاليايي، کار هرتس را فراتر برد و ثابت کرد که ارتعاش هاي الکتريکي و نوري هر دو از يک ماهيت هستند. در همان سال ۱۸۸۸دانشمند ديگري به نام تميستوکل کالزکي _ اونستي با اين باور که تخليه الکتريکي ناشي از آشفتگي هاي جوي بر براده هاي آهن اثر مي گذارد، يک تيوب(يا لامپ الکتروني) ساخت که اليور لاج در سال ۱۸۹۴ نام«کوهرر»(coherer) را بر آن نهاد و قدرت دريافت امواج هرتسي را به کمک آن افزايش داد. کار بعدي را الکساندر پوپوف روسي انجام داد. او اولين چيزي را که مي شود نام آنتن را به آن اطلاق کرد، با يک ميله فلزي قائم و اتصال آن به کوهرر لاج براي گرفتن و دريافت آشفتگي هاي جوي، برپا کرد. اختراع اين ابزارها سرانجام به گوگليلمو مارکوني امکان داد تا کشف تاريخي اش را به انجام برساند. او دريافت که امواج الکترومغناطيسي مي توانند بين دو نقطه که با مانعي از هم جدا شده اند، منتقل شوند. اين کشف سرمنشاء ساخت اولين فرستنده/گيرنده راديويي بود. او اولين آزمايش ارسال و دريافت امواج راديويي را در سال ۱۸۹۵ در ايتاليا انجام داد. در سال ۱۸۹۹ او توانست اولين سيگنال بي سيم را در عرض آبراهه انگليس منتقل کند.

دو سال بعد، در ۱۲ دسامبر ،۱۹۰۱ حرف«S» را که از انگلستان به نيوفاوندلند مخابره شده بود، دريافت کرد. اين اولين پيام راديوتلگرافي بود که با موفقيت بين دو سوي اقيانوس اطلس منتقل شده بود. به اين ترتيب، اولين آزمايش هرتس که با فاصله ۵/۱ متر بين گيرنده و فرستنده انجام شده بود، سرانجام به صدها کيلومتر رسيد و«راديوتلگرافي» يا ارسال و دريافت امواج راديويي بين نقاط مختلف، به واقعيت پيوست. اما با اين که اغلب مارکوني را مخترع راديو مي دانند، واقعيت آن است که نيکلاتسلا فيزيکدان آمريکايي زودتر از او به موفقيت دست يافته بود و اگر چند بدشانسي پياپي نبود، نام او به عنوان مخترع راديو در اداره ثبت اختراعات آمريکا به ثبت مي رسيد. گر چه سرانجام اين کار چند ماهي پس از مرگ او انجام شد. در سال ۱۸۹۵ در حالي که تسلا آماده مي شد يک سيگنال را به فاصله ۵۰ مايلي ارسال کند، آتش سوزي آزمايشگاهش کار را نيمه تمام گذاشت. در عين حال، او در سال ۱۸۹۷ درخواست ثبت اختراعات خود را تحويل اداره مربوطه کرد که در سال ۱۹۰۰ پذيرفته شد. تسلا دستگاه هايي ساخته و ابداعاتي انجام داده بود که مارکوني از همان ها براي تکميل راديوي خود استفاده کرده بود. اولين درخواست مارکوني در ۱۰ نوامبر ۱۹۰۰ به اداره ثبت اختراعات آمريکا داده شد اما پذيرفته نشد. طي سه سال بعد نيز مرتب درخواست هاي او به دليل آن که اختراعات تسلا و ديگران مقدم بر کار او بوده است، رد مي شد. اما«شرکت تلگراف بي سيم مارکوني» در سال ۱۹۰۰ شروع به شکوفايي در بازار بورس کرد و هر سهم آن از ۳ دلار به ۲۲ دلار رسيد، گر چه اين رشد به ارتباطات پشت پرده خانواده مارکوني هم بي ارتباط نبود. حتي اديسون در شرکت مارکوني سرمايه گذاري کرده بود و به او مشاوره مهندسي مي داد. در سال ۱۹۰۴ اداره ثبت اختراعات آمريکا تصميم هاي قبلي خود را ناديده گرفت و امتياز اختراع راديو را به نام مارکوني ثبت کرد. گر چه دليل اين تصميم هيچ گاه آشکار نشد، اما سرمايه هاي هنگفت بانکي شرکت مارکوني يکي از دلايل محتمل اين تصميم به نظر مي رسد. تسلا شايد زياد ناراحت نمي شد اگر ماجرا در همين حد باقي مي ماند، و البته آن قدر درگير مشکلات ديگر بود که فرصتي براي پي گيري آن نداشت. اما وقتي جايزه نوبل سال ۱۹۱۱ را به مارکوني دادند، خون تسلا به جوش آمد. او در سال ۱۹۱۵ به دليل استفاده بي اجازه از امتياز انحصاري ابداعات خود، از شرکت مارکوني شکايت کرد اما وضعيت مالي اش به او اجازه نداد تا شکايت خود را دنبال کند و در برابر اين شرکت عظيم بايستد. تنها سال ها بعد در ۱۹۴۳ بود که سرانجام دادگاه عالي امتياز اختراع راديو را که به شماره ۶۴۵.۵۷۶ به نام تسلا به ثبت رسيده بود، معتبر شمرد و مارکوني را از دور خارج کرد. البته اين راي دليلي تقريباً خودخواهانه داشت: شرکت مارکوني از دولت آمريکا به خاطر استفاده از امتيازهاي انحصاري خود در جنگ جهاني اول شکايت کرده بود و دادگاه به سادگي با دادن امتياز به نام تسلايي که حالا مرده بود و از ابتدا هم اولويت و حق با او بود، شکايت شرکت مارکوني را از موضوعيت انداخت.
 
نويسنده: علي اکبر قزويني
منبع: روزنامه شرق

   


  • تاریخ ارسال : شنبه 26 ارديبهشت 1394 ساعت: 9:13
  • نویسنده :

می پسندم نمی پسندم
نظرات()
برچسب ها : ,

ليست صفحات


تعداد صفحات : 68


ورود کاربران

ورود کاربران

    نام کاربری
    رمز عبور

    » رمز عبور را فراموش کردم ؟
    عضويت سريع

    عضويت سريع

      نام کاربری
      رمز عبور
      تکرار رمز
      ایمیل
      کد تصویری
      پشتيباني آنلاين

      پشتيباني آنلاين

        پشتيباني آنلاين
        آمار

        آمار

          آمار مطالب آمار مطالب
          کل مطالب کل مطالب : 673
          کل نظرات کل نظرات : 121
          آمار کاربران آمار کاربران
          افراد آنلاین افراد آنلاین : 1
          تعداد اعضا تعداد اعضا : 94

          آمار بازدیدآمار بازدید
          بازدید امروز بازدید امروز : 278
          بازدید دیروز بازدید دیروز : 1362
          ورودی امروز گوگل ورودی امروز گوگل : 28
          ورودی گوگل دیروز ورودی گوگل دیروز : 136
          آي پي امروز آي پي امروز : 93
          آي پي ديروز آي پي ديروز : 454
          بازدید هفته بازدید هفته : 1640
          بازدید ماه بازدید ماه : 24975
          بازدید سال بازدید سال : 493697
          بازدید کلی بازدید کلی : 1879399

          اطلاعات شما اطلاعات شما
          آی پی آی پی : 3.145.97.1
          مرورگر مرورگر :
          سیستم عامل سیستم عامل :
          تاریخ امروز امروز :
          خبرنامه

          خبرنامه

            براي اطلاع از آپيدت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



            آخرین نطرات کاربران

            آخرین نطرات کاربران

               جواد یاور مطلق جواد یاور مطلق - درود
              بلا بدور باشه مهندس !
              انشالله همیشه سرحال سالم‌ تندرست باشید !
              پاسخ:با درود و سپاس از لطف شما دوست گرامی بدرود - 1403/1/29
              یک هم وطنیک هم وطن - من بدون مدار این رادیو ساختم باصدای واضح و بلند بدون برق و باطری
              پاسخ:باتشکر از لطفتان امیدوارم بقیه دوستان هم همت کنند و دست به اچار و هویه شده خودشان بسازند و لذت ساختن را ببرند چون در داشتن لذت نیست هنر ساختن است - 1402/6/13
              AECAEC - درود
              استاد ممنون خیلی خوب و عالی - 1400/10/23
              پرویز مهرزادپرویز مهرزاد - سلام درود جناب عبداحق عزیز بسیار خوشحالم که وب سایت شما با مطالب مفید وعالی فعال شده است.
              پاسخ:باسلام و تشکر از لطف و مرحمت شما دوست عزیز و گرامی - 1400/8/28
              پرویز مهرزادپرویز مهرزاد - سلام ودرود استاد عبدالحق عزیز بسیار خوشحالم که سایت جنابعالی بامطالب جدید وعالی دوباره فعلیتش را شروع نموده است.
              پاسخ:با سلام تذکر بجا و بموقعی بود بسیار متشکرم - 1400/8/28
              ایزدیایزدی - یه مشکلی داره این طرح. کل سلف ها با هم 12. 7 میکرو میشه که با خازن 270 پیکو، فرکانس مرکزی فیلتر 2.7 مگا هرتز می شه. کمترین سلف هم (0.1 میکرو) با همون خازن 270 پیکو 30 مگاهرتز رو رد می کنه. بنا بر این نیازی به خازن های دیگه نیست. دوستان دیگه نظرشون چیه.
              پاسخ:باسلام و تشکر کل خازن ها و سلفها برای فرکانس 1800کیلو که ابتدای باند رادیو اماتوری است کم است و بسختی تنظیم می شود اما برای 3500 بله زیاد است - 1399/8/24
              هومنهومن - سلام .علت استقبال نکردن در خور توجه همین نا واردیست .این مطلب بسیار گنگ و پر از اشتباه هست
              پاسخ: سلام بنده هم ضمن تائید نظر شما درخواست می کنم مطلب کامل تر و بهتر و درست تر را بفرمائید بنده بنام خودتان درج و منتشر نمایم
              پاسخ:https://t.me/joinchat/AAAAAEJj30AwLGIyi_UQ3g مدارات لامپی - 1396/12/17
              علیعلی - سلام شما مکتبی و انقلابی هستید درسته ؟
              پاسخ: سلام بهیچ عنوان و تقریبا هیچ جائی من چنین ادعائی نکرده ام اما این همه شهید و زخمی و جانباز و اسیر و زحمت و فعالیت برای حفظ انقلاب و سرزمین عزیزمان ایران خیلی حرام لقه گی و بی اصل و نصبی می خواهد که چشم خودرا ببندیم و از این اب و خاک حمایت و به این مردم عشق نورزیم حالا شما اسم انرا هرچه دوست دارید بگذارید نظرتان محترم است - 1396/12/17
              هومنهومن - سلام
              بنده یکی از علاقمندان لامپ هستم . و 10 سال اخیر را بر روی مدارات لامپی کار کردم .با سرچ اینجا را پیدا کردم .می خواستم ببینم در زمینه مخابرات فعالیت لامپی در ایران هست ؟
              این مطلب راجب لامپ واقعا توجه مخاطب علاقمند را جلب می کند ؟
              من فکر می کنم نویسنده اصلا راجب لامپ حس خوبی ندارد .عذر خواهی می کنم
              پاسخ:سلام دوست عزیز از صراحت و فصاحت بیان شما خوشحالم مطلبتان راجع به نویسنده مطلب لامپ کمی کم لطفی و شاید سخت گیری در بر دارد نویسنده مطلب استاد عاملی بزرگ رادیو اماتوری ایران هستند و مطلب را بی اندازه ساده و اسان گفتند چون اکثر جوانها از لامپ و ولتاژ کار ان وحشت داشته و تقریبا هیچ نمی دانند اما ظاهرا شما در مورد لامپ مطلع و ازموده هستید لذا برخود نگیرید شما هم اگر در مورد لامپ و یا مطالب استاد عاملی نقد و نظری دارید بسیار خوشحال می شوم مکتوب بفرمایید تا در همان بخش یا در بخش جدید بنام خودتان منتشر شود
              پاسخ:https://t.me/joinchat/AAAAAEJj30AwLGIyi_UQ3g - 1396/12/16
              سعیدیسعیدی - سلام استاد بنده بی جواب ماندم
              پاسخ:با سلام و پوزش از تاخیر طبق تجربه دوستان این مدار به دلیل نامرغوب بودن قطعات نو موجود در بازار معمولا در ابتدا کار نمی کند لذا بتوصیه استاد عاملی بهنر است از قطعات اوراقی رادیو و ضبط ها استفاده شود قطعات معمولا در گیر این رادیو ابتدا ای سی سویچ یا کلید زنی است که یک مدل خاصش برای مدار مناسب است و مدلهای دیگر فرکانس کار و ولتاژشان مناسب نیست درمورد ای سی مدولاتور و دمدولاتور 3028 این ای سی هم بشدت مورد شک و شبهه است در موردی باتعویض 5 عدد ای سی دو عدد که بهتر بود در مدار بکار گرفته شد لذا بهترین روش استفاده از مرحله مرحله و گام بگام کار کردن رادیو است ضمن انکه اگر فرستنده کار بیفتد گیرنده هم کار خواهد کرد و بالعکس لذا شما می توانید مدار را از میکروفون در حالت فرستنده یا بلندگو در حالت گیرنده شروع نمایید و اگر مسیر سیگنال جدا باشد در نقشه شما می توانید از تقویت صدا شروع کرده و به دمدولاتور رفته و سپس به فیلتر و بعد میکسر وی اف او و در اخر به فیلتر تنظیم باند بروید و حد اکثر سیگنال و حساسیت را بدست اورید پس فیلتر های رادیویی یا بقول شما توکو ها قسمت اخر تنظیم و تعقیب مدارتان است اگر شد برای اطلاع شما و سایر دوستان مدار را در حالت گیرنده و فرستنده جدا اراعه خواهم داد یا با رنگ مسیر سیگنال را جدا می کنم که راحت تر باشد اگر شما عضو تلگرام هستید در یکی از گروه های رادیو اماتوری بیایید و مستقیما با دوستان سازنده و استفاده کننده رادیو تماس گرفته راهنمایی شوید اگر نه ادرس ایمیلتان را بدهید تا راهنمای مونتاژ را برایتان بفرستم
              پاسخ:http://py2ohh.w2c.com.br/trx/ararinhamontagem/montandoararinha.htm
              راحل مونتاژ و تست مدار است - 1396/11/5

              درباره ما

                به وب سایت من خوش امدید در این مقوله علاقمندم اطلاعاتی از رادیو اماتوری که در ذهن داشته و در حال پاک شدن هستند را یادآوری و بهمراه عکس و مطلب جهت اطلاع علاقمندان درج و در این زمینه هر گونه همکاری و اعلام نظر و بیان ایرادات مزید بر منت خواهد بود.

              کلیه ی حقوق مادی و معنوی سایت مربوط به *** خاطرات راديو آماتوري *** بوده و کپی برداری از آن با ذکر منبع بلامانع می باشد.
              قالب طراحی شده توسط: تک دیزاین و سئو و ترجمه شده و انتشار توسط: قالب گراف